این وبلاگ به جای وبلاگ "بیان نو" که توسط حاکمیت مسدود گردیده راه اندازی شده است

"این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است" ____________________________________________________________________________________________________

۱۳۹۲ شهریور ۲۴, یکشنبه

اراذل و اوباش


 

این مقاله در تیرماه 1986 نوشته شده است.

"به گزارش خبر گزاری دانشجویان ایران ،یکشنبه دهم تیرماه 86، ماموران كلانتري 25 کرمانشاه از قدرت نمايي فردي به نام "رضا - ش"در منطقه چمن اين شهرستان حين ايجاد مزاحمت و سلب آسايش مردم باخبر شدند. ماموران سريعا به محل اعزام شدند ومشاهده کردنداین فرد شرور بوسيله چاقو اقدام به قدرت نمايي کرده و يك راس بزغاله زنده را در انظارعمومي بدون آنكه آنرا ذبح کند، تكه تكه کرده بود متهم درحاليکه سعي داشت در همان وضعیت نیز برای نوامیس مردم ایجاد مزاحمت کند، دستگیرشد".
این خبر، تصویر واقعی پدیده "اراذل و اوباش " را به روشنی هویدا وآشکار میسازد. فرهنگ دهخدا رذل را، ناکس و فرومایه معنی میکند. اوباش هم به مردم عامی نفهم بی سروپا ومتعصب وجلف معنا میدهد. اما اگر بخواهیم به ژرفای عملکرد اراذل و اوباش توجه کنیم و انگیزه و اهداف آنان را مورد باریک بینی قراردهیم، بهتر به طبیعت خطرناک این پدیده به عنوان یک اصل راهنما پی میبریم.
درابتدای امر، آنچه روشن میباشد اینست که آنها به هیچ یک از حقوق انسان، نه در رابطه باخود ونه دررابطه با دیگران ارجی نمی گذارند. و آن چه که به عنوان ابزار ادامه حیات و رابطه با خود و دیگران می شناسند و به آن اعتقاددارند،" زور" است. روابط خود با خویش و با خارج ازخود را بر اساس زور تنظیم میکنند. به زبان فنی، اصل راهنمای آنها برموازنه مثبت کامل استواراست. برپایه این جهان بینی، زندگی آنها بادیگران درروابط قوا گذران می کند. به همین دلیل همواره درحال وابستگی بسرمیبرند و همیشه یاغالبند و یامغلوب. پس تلاش و موفقیت درجهان بینی فعالان این تفکر، سعی در غالب شدن بردیگران است، تا درپی آن بتوانند به اهداف مادی یا معنوی خود دست یابند. یکی ازموارد غالب شدن بردیگران که بسیار سهل وآسان و کم خرج و کم بها وپر دوام است، ایجاد ترس ووحشت دردیگران می باشد. زیرا با استقرار ترس، از یک سو به هد ف خویش که غالب شدن است بردیگران رسیده اند و ازسوی دیگر، احتمال مقاومت از طرف قربانیان ازبین میرود. رذلی که آن بزغاله بی چاره را زنده زنده، جلوی چشم مردم تکه تکه کرده ، هدفی جز ایجاد رعب ووحشت نداشته است. تا درپی برقراری ترس، به آسانی و بدون مزاحمت دست به باج گیری و تجاوز به نوامیس مردم بزند.
درمدار قدرتی که تفکر زورباورمیسازد، گفتیم که انسان بسته به موقعیتی که کسب می کند یا غالب میشود یامغلوب. به همین دلیل دراین مدار، بالقوه زورگو ترسو هم هست و ترسو زورگو هم است. بی دلیل نیست که بعداز سقوط استبداد سلطنتی، استبداد در جمهوری بازسازی میشود و تئوری النصر بالرعب(پیروزی با ایجادترس) پس از غلبه برغالب دیروز، اساس سیاست قرار میگیرد. النصربالرعب، تئوری همان رذل بزغاله مثله کن است. بزغاله ای را زنده درملأ عام تکه تکه میکند، خونش را پراکنده کرده، ترس ایجاد میکند. یا درروز روشن جلوی چشم مردم، گلوله بر گردن مشاور رئیس جمهورمی زنند و با چاقو شهید فروهر و همسرش را فجیعانه به قتل می رسانند و با وجود اعمال سانسور وسیع، به رسانه ها اجازه انتشار آنها را میدهند تا همان ترس ها را درجامعه برقرارنمایند.
درانقلاب 57 که جامعه ایرانی نسبتا از مدار سلطه خارج شده بود و مردم بین خود، و بین خود و حکومت جدید یک رنگی نسبی میدیدند و زمینه برای سست کردن پایه های اندیشه سلطه گری فراهم شده بود، چه کسانی دوباره این پدیده شوم را بازسازی کردند؟ چه کسانی به نام "حجاب" باتیغ موکت بری برسر و صورت زنان می زدند تا با ایجاد جو ترس آنها راازصحنه خارج کنند؟ چه کسانی به نام انقلاب دست به " پاکسازی" زدند تا خود جای آنانی که لیاقت داشتند بنشینند وعده ای را مرعوب و به سکوت وادارند؟ چه کسانی جوانان را به بهانه روزنامه فروشی کتک می زدند تا باایجاد جو رعب جلوی اندیشیدن را بگیرند؟ چه کسانی مردم را با محاکمه های چنددقیقه ای اعدام می کردند تا ترس را به جامعه تحمیل نمایند؟ وچه کسانی ...؟ جواب این سئوالات را آیت الله حسن روحانی در سخنرانی 23 تیر 1378 دردانشگاه تهران درپی سرکوب 18 تیر همان سال که به هدف ایجاد جو ترس دردانشگاه ها انجام شد میدهد. ایشان می گوید: "...... اگر منع مسئولين نبود مردم ما، جوانان مسلمان، غيور و انقلابي ما با اين عناصر اوباش به شديدترين وجه برخورد مي‌كردند و آنها را به سزاي اعمالشان مي‌رساندند". لازم است ابتدا به این آقای روحانی اصلاح طلب خاطر نشان کرد که اوباش همان ها هستند که بدون "منع" مسئولین برسر دانشجویان می ریزند و آنان را کتک زده و می کشند، نه دانشجویان مبارز با شخصیت. اوباش آمران و مأمورانی هستند که در خیابان، هم قاضی میشوند و هم حکم می کنند و درجا به قول شما مردم را "به سزای اعمالشان" می رسانند. و بعد ایشان می گوید که همه آن سرکوبها و ایجاد جو ترس بعداز پیروزی انقلاب توسط همین "منع نکردن مسئولین"، به سخنی دیگر، به دستورآنها انجام شده اند. آقای رفسنجانی هفته پیش حکم کرد که از آن چه گذشته است انتقادی نشود! من بااجازه ایشان از این حکم سرپیچی کرده و سئوال می کنم مسئولین برگرداندن ایرانی آزاد شده به ایرانی مرعوب چه کسانی هستند؟ البته خود ایشان در خاطراتش اقرار میکند که یکی از مهره های اصلی شروع دوباره "بزغاله کشی" در کشور است. آقایان روحانیون شما خود قضاوت کنید، انقلابی که در هر چندصد نسل یک بارهم اتفاق نمی افتد، انقلابی که 1400 سال بود درانتظارش نشسته بودیم را چگونه به فنا کشاندید؟ تا بدتر از گذشته، استبداد و فسادرابازسازی نمائید. آیا این عمل شما سکوت بردار است؟ انجام جنایتی بالاترازاین بدست انسان ممکن است؟ باوجوداین نباید گناه مردم رانادیده گرفت.
محرک و مشوق اصلی این ارازل و اوباش، جامعه است. درحقیقت مردمی که خود را درمدارسلطه گر- زیرسلطه قرار می دهند، شکل دهندۀ اصلی یک ساختار ارازل و اوباشی هستند. درواقع، همچون انتخابات، شخصی خود را درمحله برای ارازل و اوباشی کاندید میکند، برای معرفی خود بزغاله ای را تکه پاره میکند، مردم بابی تفاوتی خود به او رأی مثبت میدهند واوازفردای انتخابات دست به باجگیری از آنها و تجاوز می زند. این یک دلیل است برسخنی که منتسب است به پیامبر اسلام(وبه قولی به علی ع) که هرملتی لایق همان حکومتی است که دارند. و بنابرقرآن، نعمتهائی را که خداوند به بندگانش داده است، خودآنها ازبین می برند و تا دررفتارشان تغییر ندهند، وضعشان تغییر نخواهد کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر