متنی درسایت کلمه، منسوب
ومنصوب آقای میرحسین موسوی خواندم وچون آن را ناحق یافتم نقدی را درچند جمله برآن
متن فرستادم و قول دادم درصورتی برروال معمول سانسور شود، مفصل آن را در اولین
فرصت نوشته ومنتشرخواهم کرد. اکنون فرصتی پیدا شد تا به قول خویش عمل نمایم.
قضیه از این قراراست که
درروزنامه رسالت خبری منتشر شده مبنی بر این که آقای موسوی با آقای بنی صدر مکاتبه
داشته است. سایت کلمه تکذیب این خبررا چنین نگاشته است:
"علیرغم اتهاماتی که رسانه های دروغ
پرداز دولتی و ... در همین راستا روزنامه
رسالت به مدیر مسوولی مرتضی نبوی از مدعیان اخلاق اسلامی و اصولگرایی با تولید و نشر خبری با منبع مبهم
مدعی شده است موسوی با بنی صدر مکاتبه داشته و نامه نگاری می کند. جدا از کذب محض بودن این خبر که یا ناشی از دروغ طرف مقابل است و یا سناریوئی جدید ...".
بنا برروش تاریخی
اقتدارگرائی و بی قانونی در کشور ما که درآن:
گنه کرد دربلخ آهنگری
به شوشتر زدند گردن مسگری
سایت کلمه لازم دیده است تا
دروغ یک دروغگو را(به گفته خویش) به پای دیگری بنویسد.
بگذریم ازاین که سایت کلمه
با وجود مبهم خواندن منبع خبروانتساب "تولید" آن به سردبیر رسالت لازم
دیده است برای هم یاری با یار دیرینه "و دروغ پرداز" خود، با دروغ
پردازی(بی ادبانه) منبع خبر را به آقای بنی صدر نسبت دهد، باید اما به ریشه یابی
ضرورت چنین برخوردی در درون نظام با جریان استقلال و آزادی درخارج نظام پرداخت وپی
برد چرا در دعواهای داخلی خود، دوجناح لازم می بینند برای پوشاندن گناهان خود،
گاهی به "شوشتر" سفر کنند.
از انتخابات سال گذشته بدین
سومردم ناظر آشکارشدن واقعیت هائی شدند که از کودتای خرداد1360 زندگی و حیات آنان
را دچار خسارات فراوانی کرده اند. در فرصت
های تبلیغات پیش انتخاباتی، محمود احمدی نژاد به صراحت تمام دست به افشای فسادهای
مالی هردوجناح زد. آن چه را که مردم لمس می کردند، اززبان رئیس جمهور و کاندید
ریاست جمهوری شنیدند. جریان اصلاح طلب، طرف مقابل را به استبداد و تمامیت خواهی
متهم کرد و هردو گروه یک دیگر را دردست داشتن در قتل های سیاسی و غیر سیاسی و نفوذ
در قوه قضائیه افشاء نمودند. در جریان جنبش های خیابانی، جناح مقتدر و همان قوه
قضائیه، اصلاح طلبان را به وابستگی به بیگانگان متهم کردند و برهمین پایه و اساس
بسیاری از آنان را محاکمه و محبوس نمودند.
آگاهی ازوجود استبداد و
فسادهای مالی و سیاسی را که مردم با چشم خویش می بینند و در آن زندگی می کنند کار
دشواری نیست، اما اتهام وابستگی جناحی از حاکمیت نظام ولایت فقیه به استعمارگران، امری است که جا انداختن آن درجامعه نمی تواند به آسانی صورت گیرد.
باتاسف فراوان، اصلاح طلبان
یا شاید گروهی از آنان چنان در خویشاوندی و نزدیکی با رسانه های بیگانه و
دشمن تاریخی منافع وحقوق ملی ما هم چون بی
بی سی و صدای آمریکا شتابان پیش رفتند که کار اقتدارگرایان را آسان کرده و آنان را
از زحمت و هزینه باوراندن مردم به این امر خلاص کردند. آنان آشکارا لزوم استقلال
کشوررا در تحلیل هایشان زیر سئوال برده و می برند. در سایت تلویزیونی خود(رسانه
سبز)، استقلال را از اهداف خود حذف کرده و آن را به "تمامیت ارضی" تقلیل
داده اند. و...
درچنین اوضاع و احوالی هر
بیننده و شنونده ای، علاوه بر تجربه روزمره خویش، از نظام ولایت فقیه واززبان خود
آن جز فساد وبی عدالتی و استبداد و اخیرا وابستگی نمی بیند و نمی شناسد. دست
اندرکاران چنین نظامی به دلیل نداشتن شجاعت و شهامت و کفایت دراصلاح خویش، چاره را
نه تنها درسانسور جریان طرفدار استقلال و آزادی و حاکمیت جمهور مردم می دانند،
بلکه دوام خود را درتخریب آن می انگارند.
ازاین که آقای موسوی نامه
نگاری با انسانی دانشمند و مبارز وشجاع و ایستاده بر حق حاکمیت مردم را گناهی
کبیره تلقی کند واز آن برائت جوید ودرعین حال خود را ملزم به جواب دادن به یک دروغ
گو، بنابر ادعای سایت کلمه، می داند باید برای کسانی که هنوز به ادعاهای آزادی
خواهی و راستگوئی باوردارند جای سئوال داشته باشد. این سئوال که اگر مطلب مندرج
دررسالت توافقی از پیش نبوده، دلیل وجوب جواب سایت کلمه چه بوده است؟
انتقادات روزافزون جوانان
اصلاح طلب از سرانشان، بریدن گروه گروه آنان از اصلاح طلبی و اعتقاد روزافزونشان
به لزوم استقرار حق حاکمیت مردم، آنان را وادار می سازد تا با استمرار سانسور،
هراز گاهی مطلبی را در تخریب خط استقلال و آزادی برای پیروان خود منتشر کنند تا
عرض خود برند وزحمت مردم دارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر