این وبلاگ به جای وبلاگ "بیان نو" که توسط حاکمیت مسدود گردیده راه اندازی شده است

"این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است" ____________________________________________________________________________________________________

۱۳۹۹ مرداد ۲۶, یکشنبه

بایکوت در شورای امنیت، گوشمالی آمریکا یا نجات برجام؟

 بایکوت جهانی آمریکا در رأی گیری شورای امنیت، تحلیل گران نزدیک به این کشور را دچار سر در گمی کرده است. این تحلیل گران ادعا می کنند، آمریکا میدانسته است که بایکوت خواهد شد وبرای به کار انداختن مکانیزم ماشه این مسیر را طی کرده است. درصورتی این تحلیل کودکانه را هم بپذیریم، چیزی از واقعیت موقعیت ضعیفی که این کشور درآن قرار دارد را کم نمی کند. اما آمریکا موقعیت مسلطی را که درآن قرار داشت را چگونه به دست آورده بود؟ موقعیتی که ترامپ ومافیای همراه او را برآن داشت تا جهان، به خصوص اروپائیان را به صورت مستمر مورد تحقیر قرار دهند.  

واقعیت این است که پس از جنگ دوم جهانی و به صحنه آمدن اتحاد جماهیر شوروی، نگران از قدرت گرفتن این کشوردر مجاورت اروپا، در سال 1954 با پیشنهاد ژوزف استینگر، سیاستمدار یهودی لهستانی، با پا در میانی پادشاه هلند، وسیاست مدارانی از اروپا و آمریکا، در اروپا تصمیم گرفته شد برای جلوگیری از تکرار جنگ جهانی، آمریکا به عنوان ابرقدرت، سرپرستی جهان را به عهده گیرد. این امر مورد استقبال سرمایه داران بزرگ وبانک های آمریکائی قرار گرفت. مدت زیادی نگذشته بود که آمریکا به سوء استفاده از موقعیت جدیدش مشغول شد وسلطۀ خود را به خصوص در کشورهای نفت خیز گسترش داد. اما از نظر سیاسی کمابیش با اروپا همکاری و نزدیکی می کرد وآخرین آن توافق برجام بود که اوباما پذیرفت با ورود چین و روسیه یک همبستگی جهانی، البته در جهت سروری آمریکا ایجاد کند. اگر برجام ادامه می یافت، آمریکا موفق شده بود پای چین و روسیه را به نظم نوین جهانی باز کند تا برای مدتی از برخوردهای غیرمنتظره وخشن جلوگیری شود وآمریکا با دادن امتیازاتی، همچنان نقش سروری را بازی نماید. حالا باید دید چه کسانی ازاین نقش جدید و ضعیف تر آمریکا ضرر می دیدند. به طور قطع سیاست توسعه طلبانۀ اسرائیل و حامیان پول دار و خشونت طلب آن در آمریکا. ترامپ نمایندۀ این گروه های قرتمند و خشن می باشد وبرای بیرون رفتن ازبرجام به این مقام دست یافت.  باروی کار آمدن ترامپ وشروع لات بازی در سیاست، و تحقیر اروپائیان و به حساب نیاوردن آنها در معادلات بین المللی به خصوص در رابطه با اسرائیل، و قرارداد اخیربرقراری رابطۀ اسرائیل و امارات که بدون دخالت اروپائیان انجام گرفت، اروپائیان را برآن داشت تا فرصت را غنیمت شمرند وازموقعیت متزلزل آمریکا استفاده کنند تا به آن یادآورشوند، ابرقدرتی او بخش بزرگی مدیون آنان است و به رؤسای جمهوری که بعداز ترامپ خواهند آمد این امر را یاد آوری کرده باشند.

در چنین اوضاعی، چین و روسیه درحال میوه چینی هستند. بدون شک چنانچه ترامپ برای بار دوم به ریاست جمهوری انتخاب شود، این دوکشورمیوه های پربارتری را خواهند چید. برعکس آن، اروپائی ها خواهان روی کار آمدن بایدن می باشند. حرکت بعدی ترامپ، آنطوریکه اعلام کرده اند، به کار انداختن مکانیزم ماشه می باشد تا شانس انتخاب مجدد او را بالا ببرند. با به اجرا درآمدن مکانیزم ماشه، ایران مجبورخواهد شد به سوی چین و روسیه دست یاری دراز کند که این امر به سود اروپا نمی باشد. به این دلیل، به نظر نمی رسد مکانیزم ماشه هم برای ترامپ موفقیتی در بر داشته باشد. با فشار بیشتر آمریکا، اروپا مجبور خواهد شد تا با چین و روسیه، برجام را زنده نگه دارند.

 

۱۳۹۹ مرداد ۱۱, شنبه

قرارداد نشر یافته با چین چه می گوید؟

 ایجاد روابط مستمر فرهنگی، اقتصادی و سیاسی با چین ویا هرکشور دیگری نه تنها استقلال کشور را به مخاطره نمی اندازد، بلکه متضمن آن هم می تواند باشد. درحقیقت روابط بلندمدت هم با شرق و هم باغرب، خطر آسیب رساندن به استقلال کشور را بسیار کاهش میدهد. به این دلیل نه تنها مخالف رابطه باچین نیستم، بلکه به دلائلی آن را مفید هم می دانم. اما نگرانی های جدی  دراین مورد وجود دارند که به اوضاع سیاسی و اقتصادی و مدنی کشورمان مربوط می شوند. به ترتیبی که می توان ادعا کرد خطر نه از سوی چین و آمریکا و غیره است، که از درون کشور خودمان ناشی می شود. بخشی از آن خطرات، ازجمله حکم معروف خمینی درمورد "حفظ نظام اوجب واجبات است" (1) می باشد که موجودیت نظام را نسبت به استقلال و آزادی و دیگر اصولی که حتا در قانون اساسی  موجود هستند، در اولویت قرار میدهد، خطراصلی زیر سلطۀ بیگانه بردن کشور است. توضیح اینکه، او این حکم را برای توجیه خلاف های خودش، ازجمله کودتای خرداد 60  و سلطۀ روحانیت برکشورصادر کرد. حکم، حکم سلطه گری است. پیش ازاین در مقاله ای  براساس دونامه که از سوی بهشتی و رفسنجانی چند ماه قبل از کودتا به اونوشته بودند و او را تهدید کردند به انتخاب میان بنی صدر و نظام فقاهتی، او نظام ولایت فقیه را انتخاب کرد ودست عملگان استبداد را برای کودتا باز گذاشت. میدانست که این کودتا ابتدای کار است وباید تا آخر، حتا به قیمت ویرانی کشوربرود که رفت. برای توجیه آن هم همین حکم بی پایه و اساس اوجب واجبات را صادر کرد تا در پی آن، هرکاری را به نام نظام بتوان انجام داد. نا گفته نماند که محتوای این حکم درطول رژیم سابق هم اجرا می شد، به دلیل اینکه این حکم، حکم همۀ استبدادهامی باشد. حالا کشور است و این نظام ووجوب نگهداری آن. این حکم اولین نگرانی جدی برای توافقی بایک قدرت خارجی می باشد که حفظ نظام را از حقوق و منافع ملی واجب تر کرده است. همانطور که در زیر نویس (1) توضیح داده شده، خامنه ای هم آن حکم را تأیید وبرآن تأکید می کند. حکمی که می تواند اساس استقلال کشور را درتنگنای حیات نظام به مخاطره اندازد، همانطور که درمورد آزادی های مدنی هم انداخت.

نگرانی دیگر، واقعیتی است که نه تنها نظام، بلکه جامعه هم درآن مسئولیت مستقیم دارد وآن وجود فساد ومدیران فاسد هستند. میگویند چین تعهد کرده بیش ازچهارصد میلیارد دلار در کشور سرمایه گذاری کند. مگر میتوان باورکرد که چین این مبلغ را دردستان کثیف و نامطمئن مدیران دزد وبی کفایت بریزد؟ یعنی گوشت را به گربه بسپارد؟ یقینا چنین کاری نخواهد کرد وباید انصاف داد که نباید هم بکند. بنابراین، اگر معامله ای صورت گیرد، باید به انتظارحضور مدیران خارجی بر مسند توسعۀ اقتصادی کشورنشست که این امر شامل امنیت سرمایه گذاری وایجاد دفتر حراست اجنبی درکشورهم خواهد بود. پس ازآن، وضع قوانینی لازم خواهندآمد تا منافع سرمایۀ خارجی را تأمین کنند. ازدست دادن استقلال ورفتن زیر سلطۀ بیگانه غیرازاین چه می تواند باشد؟ ومعنای آن، نه سلطه گری چین، که زیرسلطه گری مدیران و مسئولین وجامعۀ فعالان ما می باشد.

این وضع حاصل عملکرد شما عملگان استبداد است که به نام اصلاح طلب و اصولگرا، هرچند با توجیهات، خود را در ذهن خود بی گناه تلقی کنید می باشد. برای تصاحب مقام های دولتی در بی کفایتی و با چاپلوسی کودتا کردید تا به اختلاس های بزرگ ودزدی و زمین خواری از اموال عمومی رسیدید واکنون کشور را در ورطۀ نابودی کشانده اید. چگونه میتوان به شما اعتماد کرد؟ به شمائی که نه مردم و نه کشور و حتا نه نظام موجود برایتان کم ترین ارزشی ندارند؟ واین ارث خمینی است که برای ملت به جا گذاشته تا انقلاب مردم را بر ضد آن رهبری کند.

کار سلطه گر، سلطه گری است وحسابش روشن می باشد. آنها ازاین دوضعف بزرگ که کشور را به خود آلوده کرده است، به خوبی آگاهند. دلیل بیرون رفتن ترامپ از برجام و تحریم های غیر انسانی ووحشیگری های او، همین منش ضدانسانی و پراز فساد شما طی چهل سال می باشد. آنها کم ترین توجهی به شعارهای "انقلابی" شما نمی کنند، اما به حقیقت نظام وبه خصوص به دو ضعف نامبرده توجه می کنند. می دانند که شماها نه به استقلال و نه آزادی و نه اسلامی که ادعا می کنید، کم ترین اعتقادی ندارید وبه همین دلیل به آنها امید میدهید که بالاخره تسلیم تمام و کمال آنها خواهید شد. نتیجۀ آن شده است تشدید تحریم ها و زحمت و زجر کشیدن هرچه بیشترمردم.

متن قراردادی که دراین مورد انتشاریافته است جدی به نظر نمی رسد. این امکان هم هست که تهدیدی برای غرب باشد همچنان که شاهد اظهار نگرانی هائی از سوی غرب دراین مورد هم بوده ایم به خصوص اینکه این تهدید تازگی ندارد و در جریان برجام هم روی میز بوده است. این امر هم خودش ناقض استقلال می باشد، زیرا از اهرم خارجی برای امتیاز گرفتن استفاده کردن، نوعی وابستگی را به اجنبی می رساند. دراین مورد، غرب و به خصوص آمریکا می گوید شما که حاضر به امتیاز دادن به چین می شوید، چرا این امتیازات را از ما دریغ می کنید؟ بنابراین شما در استقلال خواهیتان دروغ می گوئید. در نتیجه، از یک سو بر تحریم ها می افزایند و از سوی دیگر با چین قرار و مدار می گذارند تا به سود آنها کنار رود.

این کلیاتی نگران آور بود که قبل از هرچیز باید به آنها اندیشید ودر این مورد وموارد دیگر، کنشگرانی که هنوز به فساد آلوده نشده اند به مسئولیت خویش آگاه شوند. درهرحال باید هشیار بود و درعین حال تحت تأثیر ضداطلاعات و سلطۀ رسانه ای قرارنگرفت.

 1-      سایت خمینی باوجود تفسیر این جمله، منتسب بودن آن را به خمینی انکار میکند و می نویسد این جمله در آثار امام نیست. ظاهرا آن را سانسور کرده اند. اما خامنه ای در یک سخنرانی آن را تأیید میکند ومیگوید "حفظ نظام اوجب واجبات است" یا "از اوجب واجبات است" از خمینی است.