این وبلاگ به جای وبلاگ "بیان نو" که توسط حاکمیت مسدود گردیده راه اندازی شده است

"این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است" ____________________________________________________________________________________________________

۱۴۰۱ اسفند ۳, چهارشنبه

نظمی تازه برای جهان؟

 

"نظم جهانی" یا همان سرمایه داری سلطه جو و رابطه -اش با اسرائیل، در حال تدارک رویاروئی دیگری با عوامل خارج از آن "نظم" هستند. پیش از این، کشورهائی که به نحوی از آن "نظم " سرپیچی می کردند را مانند لیبی و عراق و سوریه و... که بیشتر نیرو ها یا مردم را -در برابر مداخلات سلطه گرانه خارجی - با سران آنها می دیدند، به ویرانه ای تبدیل کردند. عملکرد آنها با مردم ایران پس از انقلاب استقلال و آزادی را با گوشت و پوست و استخوان خود تجربه کرده ایم. اکنون که در مرحلۀ تضعیف شده ای قرار گرفته اند و پای کشوری بزرگ و هسته ای در میان است، کارشان دچار مشکلاتی گردیده. تجاوز روسیه به اوکراین، کشوری که می خواستند در آن پایگاهی در برابر روسیه بسازند، غافلگیر شان کرد. این غافلگیری، آنها را در بن بستی قرار داده که ابتکار عمل را از آنها ستانده است. از طرفی، کوتاه آمدن در برابر روسیه به منزله بی محتوا کردن ابرقدرتی آمریکا و درهم ریختن آن "نظم جهانی" است و از سوی دیگر، فرسایشی شدن جنگ هم نمیتواند به سود این "نظم سلطه گرانه" باشد. زیرا موقعیت اقتصادی غرب توان استقامت در یک بحران دراز مدت را ندارد. سرانجامی هم برای مسلح کردن مستمر ارتش ناتوان اوکراین متصور نیست. بلوک سلطه جوی غرب یا باید از این سلطه جویی همه جانبه دست بشوید و اوکراین را به حال خود رها کند و سهمی از سلطه گری را برای روسیه بپذیرد، که به "نظم جهانی" لطمه می زند، و یا باید وارد یک جنگ فراگیر شود. اما بعید است با هزینه ای که روسیه در تجاوز به اوکراین تا کنون متحمل شده است، در صورت عقب نشینی غرب، تجاوزات خود را پس از این پیروزی فرضی متوقف کند. زیرا به نظر نمی رسد هدف نهائی روسیه پیروزی بر اوکراین باشد، یا خطر ناتو را از مرزهای خود دور سازد، زیرا حتا با تصرف اوکراین، تازه خود را با دست خود با ناتو هم مرز خواهد کرد. جنگ فراگیر هم بی تردید اثرات ناگواری در اقتصاد اروپا بر جا خواهد گذاشت. اضافه بر آن، جنگ فراگیر نمی تواند منحصر و محدود به اروپا گردد و به دلایل زیاد تا خاور میانه و شاید آمریکای جنوبی هم گسترش خواهد یافت. خاور میانه ای که در آن، آمریکا پایگاه های نظامی فراوانی مستقر دارد اما نه در حدی که بتواند در چنان اوضاعی حتا از جان سربازان خود نگهداری کند. هدف نهائی روسیه (و چین)، بر هم زدن سلطۀ دلار، یا همان (نظم جامعۀ جهانی) بر معاملات جهانی می باشد که آمریکا با قدرتی سلطه گرانه از آ ن بهره می برد. چین در حال حاضر خود را از معرکه کنار نگاهداشته تا در صورت لزوم و حالتی بحرانی که در پی بالا گرفتن رو در رویی غرب و روسیه به وجود خواهد آمد، به عنوان میانجی وارد عمل شود و با ورود خود به عنوان ابرقدرت جدید، "نظم تازۀ جهانی" را با شرکت تمامی کشورها بنا نهند. با این دیدگاه، چین نخواهد گذاشت روسیه در این کارزار عقب نشینی کند و در صورت لزوم آ ن را یاری خواهد کرد. نه چین در موقعیتی است که بتواند به جای سلطه گرانه آمریکا بنشیند، و نه غرب چنان ضعیف است که اجازۀ به وقوع پیوستن چنین فرضیه ای را بدهد. ضعفی که آمریکا و شرکای آن در خاور میانه و افغانستان از خود نشان دادند، زمینه را برای کوتاه آمدن از موقعیت سلطه گرانه خود آماده ساخته است. به عبارت دیگر، سلطه گری جهانی شکست خورده است. نظم جدید نظمی خواهد بود که در آن سلطۀ سرمایه بر سیاست کاهش یابد و دخالت کشورهای قوی تر در کشورهای ضعیف به حداقل برسد. یک واحد پول بین المللی مورد توافق تمامی کشور ها، جای دلار بنشیند و به سلطۀ دلار بر جهان خاتمه دهد. در چنین نظمی، کشورهای زیر سلطه، از سلطه رها و در استقلال خواهند توانست راه رشد را طی نمایند.

۱۴۰۱ بهمن ۲۷, پنجشنبه

مسیری را که کشور طی خواهد کرد

 



اینگونه به نظر می رسد که آرزوی دیرینۀ خامنه ای مبنی بر هرچه بیشتر تیره کردن روابط با بلوک سلطه گر غرب در حال جامۀ عمل به خود پوشاندن باشد. سلطه گرانی که به نوبه خود حاضر نمی شوند ایران و مردم آن را راحت بگذارند، زیرا رها کردن این کشور به مثابه از دست دادن منافعشان در کل منطقه خواهد بود. با این وجود، او در انتظار این است که غرب اقدام به قطع رابطه با ایران کند و مبتکر آن باشد تا خود را از عواقب نا معلوم آن در امان نگهدارد. خامنه ای تا کنون در این راه تلاش های فراوانی کرده، نظیر گروگان گیری یا اقدام به ترور در اروپا و... که آخرین آن، دادن پهپاد به روسیه برای جنگ با اوکراین می باشد. به نظر نمی رسد آنطور که گفته می شود قیمت پائین این پهپاد ها از یک سو، و عدم کفایت تجهیزات نظامی روسیه از دیگر سو، ضرورت بکاربردن سلاح های ایرانی و توجیه گر این همکاری بوده است. هدف باید اولا واکنش احتمالی غرب به هدف هرچه تیره تر کردن روابط باشد، ثانیا روابط تسلیحاتی ایران و روسیه می تواند دیگر کشورهای منطقه را نگران آیندۀ خود کرده، از همدستی سیستماتیک با غرب بر ضد منافع ایران حذر کنند زیرا این روابط منحصر به یک طرف و دادن پهباد نمیشوند. در حال حاضر پهپاد فقط بخشی از تسلیحات ایرانی را شامل می شود و گفته می شود که میگ های 35 روسی هم از سوی دیگر مورد معامله قرار دارند. برای طرف روسی هم پشتیبانی حتا یک کشور در تجاوز به اوکراین از اهمیت زیادی برخوردار است. به نظر می رسد که این آخرین تیر خامنه ای به هدف خورده باشد زیرا غرب با تمامی تجهیزات و با استفاده از ایرانیان وابسته به خود، به مصاف ایران آمده است. و اما در صحنۀ داخلی، پیش از این خامنه ای تلاش کرده بود تا جریان سلطه پذیر هوادار غرب را با دست چین کردن افراد در انتخابات ها تضعیف نماید که مهمترین آن، از میان برداشتن هاشمی رفسنجانی می باشد. بنابراین دیدگاه، واکنش دیپلماتیک خارج از عرف غرب پاسخ مثبتی به آرزوی دیرینۀ خامنه ای تلقی می شود. آزادی اخیر گروگان های دو ملیتی و بعضی زندانیان سیاسی که در محدودۀ شخصی در حبس هستند، و تشویق کنشگران به "نقد و گفتگوهای سازنده" در سخنرانی های اخیر خود، نشان می دهند که خیالش از سوی روابط با غرب آسوده گشته است. فرستادن رئیسی به چین و امضای قرارداد های جدید نشان می دهند که خیال ندارد این فرصت مهیا شده توسط غرب را از دست بدهد. به این ترتیب شاید بتوان ادعا کرد که غرب با واکنش شدن، در دیپلماسی خودش شکست خورده است و پس از این باید به انتظار تغییراتی در روابط منطقه ای بود. اما پیامد آن می تواند برای آزادی ها در کشور اثر چندانی برجای نگذارد. زیرا نظام در نظر دارد با دادن تغییراتی صوری، همانگونه که خاتمی در اطلاعیه خود پیشنهاد می دهد عمل کند. برای مثال با تشکیل شورای رهبری متشکل از خاتمی و رئیسی و یک روحانی بی طرف به عنوان شورای جانشین رهبری، اوضاع را تا مدتی آرام گرداند. باید دید با ورود چین در اقتصاد مافیایی و شکسته شدۀ کشور، با وجود استمرار سلطۀ دلار بر اقتصاد جهان چه تغییراتی در این زمینه بوجود خواهند آمد؟