این وبلاگ به جای وبلاگ "بیان نو" که توسط حاکمیت مسدود گردیده راه اندازی شده است

"این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است" ____________________________________________________________________________________________________

۱۳۹۲ شهریور ۲۵, دوشنبه

توطئه گری - اردیبهشت 2011


 

  جنبش های اخیر که با سرعتی سرسام آور بعضی کشورهای عربی را درخود گرفت، به موازات تصمیمات وحرکات نظامی سریع و خارق العاده جهان غرب، سئوالات و گمانه زنی های بسیاری را نزد مردم جهان به جودآوردند که رسانه ها کم تر به آنها می پردازند. آن چه شنیده و گفته می شد، انقلاب "مردم" مصرو تونس و لیبی و..بود که بر ضد حکومت های مستبد خود قیام کرده اند. "مردم" ی که حتی رقم دو ویا سه درصد جمعیت آن کشورهارا تشکیل نمی دهند. با این وجود، ناگهان دمکراسی برای غرب از چنان تقدسی برخوردار می شود که درمدت کوتاهی نیروهای نظامی خود را به کمک آن "مردم" می فرستد تا آنان را از زیر سلطه حاکمان مستبدی که دست نشاندگان خودش باشند، رها سازد. از سوی دیگر، قیام درصدی بالا از مردم بحرین برای رهائی، توسط دست نشاندگان سلطه گران طرف دار دمکراسی مردم را به خاک و خون می کشند. به این ترتیب، گوئی رسم نوینی در منطقه خاورمیانه پیاده شده است مبنی براین که بعضی "اقلیت" های آزادی خواه را باید بانیروی واکنش سریع نظامی حمایت کرد! و برخی دیگر را سرکوب نمود.

دراین گیر ودار، ناگهان دوباره معدود هم وطنان تجزیه طلب به نام "اقلیت" های ایرانی سرو کله شان پیدا می شود، سمینار به پا می کنند و در رسانه های فارسی زبان بیگانه از ظلم هائی که بر آنان می رود گله می کنند( گوئی ظلمی که به ملت ایران می رود طبیعی است، و برای شاکی بودن، حتما باید خود را از ملت جدا کرد!) و واژه نامفهوم "ملت های ایرانی" را تکرار می کنند. در مرزهای ایران به پاسگاه ها حمله می شود و هم وطنان مرزبان را به قتل می رسانند. آغاز برخوردهای غیرمتعارف کشورهای همسایه با مسافران ایرانی، که تا جمهوری آذربایجان هم کشانده شده است. همچنین تحریک ایران با اعزام نیروهای سرکوب گر عربستان سعودی به بحرین و...  واز سوی دیگر، فشار ایران به عراق برای بیرون کردن مجاهدین مستقر در پادگان اشرف، انسان را به فکر وا می دارد که منطقه آبستن چه حوادثی می باشد.

 آیا در این موقعیت نابه سامان اقتصاد جهانی، و بن بست صلح در خاورمیانه، طرح موزائیک کشورهای منطقه فعال شده ودر دستور کاراست؟ آیا ما اجازه داریم در این مورد فکری کنیم یا نظری داشته باشیم؟

دراین بخش سعی می کنم به صورت فشرده به این سئوال جواب دهم که آیا اجازه داریم عقیده داشته باشیم به این که شاید توطئه ای در کار باشد؟ و اگر در آینده فرصتی دست داد به اوضاع منطقه به پردازیم.

   از قدیمی ترین تشکل جوامع بشری گرفته تا به امروز، توطئه وجود داشته و دارد. چون توطئه ها چیده شدند، واژه "توطئه" نیز ساخته شد. اما موضوع این بحث، این است که عده ای فیلسوف اصرار داشته و دارند که وجود توطئه را به یک "نظریه" تبدیل کنند تا بتوانند ظن به وجود توطئه را از اعتبار بیندازند. اما چرا؟:

    در دوران معاصر، در ژرفای جامعه، در اذهان مردم از هرقشر، توطئه، و به خصوص توطئه خارجی به مثابه یکی از ابزار اصلی سیاست و قدرت و سلطه شناخته و جا افتاده است. وجود ظن توطئه نه یک اپیدمی، نه یک ویروس و نه به قول بعضی ها، بیماری روانی اجتماعی است، بلکه مسائلی عینی بوده اند که مردم طی قرون آنها را با پوست و گوشت و استخوان خود لمس و حس کرده اند. بنابراین ، ظن به توطئه سیاسی، نه یک توهم بلکه زخمی است واقعی که تن و روان مردم را به خود آغشته کرده است.

   ظن توطئه زاده ابهام است. زمانی در یک حادثه اجتماعی، عاملی از عوامل آن حادثه، یا امری دیگر که به گونه ای با آن حادثه در ارتباط است سئوال برانگیز یا در پوشش باشد، تا زمانی که جواب روشنی برای آن در دست نباشد، عقل انسان به دنبال جواب است. درصورت یافت نشدن پاسخها برای پرسشهای طرح شده، ظن به توطئه تقویت می شود. بر این اساس ظن به توطئه عملی عقلانی حساب می شود. البته بر عکس آن، می توان از یک حادثه معمولی یک نظریه توطئه هم ساخت و سئوالاتی هم در پی آن طرح نمود و جوابی هم به آنها نداد و ظن به وجود توطئه را در جامعه ایجاد کرد. این عمل به خودی خود، یک توطئه محسوب می شود. البته نوعی دیگر از ظن به وجود توطئه هست که بیشتر در موارد شخصی و یا خانوادگی است که پایه و اساس عقلانی ندارد و ریشه از توهم دارد که از موضوع این بحث خارج است. بنابراین توطئه اجتماعی هم جنبه مثبت دارد و هم می تواند جنبه ای منفی داشته باشد.

  روند تاریخی توطئه سیاسی در غرب (1) به این صورت بوده که "تئوری توطئه"، که به هدف بی پایه نشان دادن "ظن توطئه" سیاسی بناشده ، برای اولین بار در قرن هفدهم میلادی و بر مبنای دسیسه ای در مجلس انگلستان ساخته شده است. هانری بولینگ بروک، سیاستمدار و فیلسوف، در مجلس انگلیس مخالفین خود را متهم کرد که در عوض خدمت به مردم، برمالیات افزوده اند تا حقوق خویش را که از پادشاه دریافت می کنند، بالا برند (2). مخالفین او، ساختن طرح تئوری یک توطئه را به او نسبت دادند. اما اگر توطئه ای در کارنبوده، کافی بود دلایل بالابردن مالیات ها را ارائه می کردند تا او قانع شود. طرح این تئوری نه تنها از کاربرد ظن توطئه سیاسی کم نکرد، بلکه در اواسط قرن نوزدهم، میشل باکونین، فیلسوف روس، نظریه " توطئه یهودی" خود را ارائه می کند که در آن نسبت های بسیار سنگینی به یهودیان  وارد می آورد و اعلام می کند که  دنیا از یک سو تحت نفوذ مارکس و از سوی دیگر، خاندان روتچیلد می باشد (3). اوائل قرن بیستم، طرح "تئوری توطئه"، با استناد بر "پروتکل بزرگان صهیون" (4) گریبان صهیونیست ها و فراماسون ها را، به اتهام توطئه چینی ها برای سلطه گری بر جهان، می گیرد.

   پس از سال ها ودر نتیجه بی اثر ماندن طرح "تئوری توطئه"، واژه "توهم توطئه" توسط کارل پوپر که از خانواده های مرفه یهودی بود در کتاب "جامعه باز و دشمنانش" در سال 1945 میلادی و در بحبوحه تشکیل اسرائیل ارائه شد. بدین معنا که افرادی هستند معتقد به این که " در پشت هر حادثه اجتماعی که واقع می شود باید شخص یا گروهی را جستجو نمود که تمایل به وقوع آن حادثه را داشته باشند و الزاما توطئه ای در پشت آن باشد" (5). در ظاهر سخن معقولی است و نباید پشت هر حادثه ای اجتماعی که به وقوع می پیوندد در جستجوی یک توطئه بود. اما اگر پوپر امور سیاسی و اقتصادی را هم در زمره "حوادت اجتماعی" قلمداد کرده باشد، و به عمد برای حوادث اجتماعی استثنا قائل نشده باشد، باید این امرراهم یک توطئه برای خلط واژه به هدف برداشت سیاسی قلمداد نمود و باور کرد که این فیلسوف قصد باوراندن "ظن توطئه"  به مثابه  توهم  در اذهان عمومی را داشته است تا کسی جرات سخن گفتن از توطئه در آن برهه حساس از تاریخ را به خود راه ندهد.

   بااین وجود، تئوری "توهم توطئه" پوپر در اروپا و آمریکا کارساز نشد و در عمل،  توطئه جزئی بلامنازع از سیاست شناخته شد. زیرا قرن بیستم شاهد شناسائی"توطئه" های زیادی در صحنه سیاسی جهانی بود: کمیته حقیقت یاب در ایالات متحده که در سال 1976 تشکیل شد و ماموریت یافت تا به بررسی قتل کندی رئیس جمهور آمریکا در سال 1962، هم چنین قتل مارتین لوترکینگ رهبر سیاه پوستان آمریکا بپردازد، پس از انجام بررسی ها، اعلام کرد که هردو قتل در پی یک "توطئه" به وقوع پیوسته اند. ویا توطئه سرنگونی حکومت دکتر مصدق که با عذرخواهی علنی وزیر اسبق امور خارجه امریکا از ملت ایران مستند شد. ویا طرح توطئه حمله عراق به ایران در پی انقلاب که بر اساس اصل برد-برد برای سلطه گران به وقوع پیوست. مثال ها فراوانند و کافی است نظری گذرا به اسناد منتشر شده توسط سایت ویکی لیکس و یا اسناد از آرشیو محرمانه خارج شده ایالات متحده و انگستان بیندازیم تا معلوم شود سیاست و "توطئه" چه قرابتی با یکدیگر داشته و دارند.

   درپی موثر واقع نشدن نظریه "توهم توطئه" از سوی پوپر، پیر آندره تاگیف، فیلسوف و تاریخ شناس و مشاور بزرگ ترین سازمان یهودی فرانسه، "تئوری توطئه" را بدون پایه و اساس علمی، با بیماری پارانویا (6) برابر دانست تا کسی جرات انتقاد از توطئه های رایج در سیاست سلطه گران را به خود راه ندهد. ویا در صورت جاافتادن این نظریه، بتوان احتمالا قوانینی گذراند تا چنین افرادی را روانه آسایشگاه های روانی کرد!

  با تاسف شاهد هستیم که از چپ و راست در مقاله ها و مصاحبه ها و ... برخی فعالان سیاسی ما با تکرار طرح "تئوری و توهم توطئه"، مردم را از دیدن ساخت و پاخت و دسیسه های سلطه گران، چه داخلی و چه خارجی، برای دوام بخشیدن به سلطه گریشان، برحذر می دارند.  تا علاوه بر اعمال سانسور از سوی سلطه گران حاکم، مردم هم به خود سانسوری مشغول شده و آن چه را بر سرشان می آورند با کار پذیری پذیرفته و سرنوشت محتوم خویش تلقی نمایند، نه در نتیجه گردن نهادن به یک "توطئه" که برایشان چیده شده است. فیلم دائی جان ناپلئون را شاید بتوان اولین واکنش مهم و موفق رسانه ای در کشور برای دور کردن مردم از حقایق پشت پرده سیاست قلمداد کرد.

    اما همان طور که در بالا ذکرشد، نباید "ظن توطئه" را که در پی عوامل واقعی و تحلیل ایجاد می شود را با نظریه های "تئوری توطئه" یا "توهم توطئه" یکی دانست. انسان عقل دارد و می تواند واقعیت توطئه را از توهم به آن تشخیص دهد. به همین دلیل هم بوده است که تلاش هائی که برای سرکوب فکری مردم نسبت به وجود توطئه های سلطه گران به عمل آورده اند، موفق نبوده اند.


 

پی نوشت ها

1- توطئه سیاسی از قدیمی ترین تاریخ بشروجود داشته است. مثلا توطئه قتل سزار در غرب، و یا توطئه مسجد ضرار(سوره توبه آیه 107) که در قرآن تشریح شده است که مربوط به 14 قرن پیش می باشد را می توان به عنوان نمونه آورد. اما هدف این دسته از محققین غربی باوراندن مردم به عدم وجود توطئه می باشد که در قرن هفدهم فرموله شده است.

2- ویکیپدیا فرانسه

Historia judaica, Volumes 12-14, Verlag von Julius Kittls Nachfolger                   3-

4- در سال 1901 متنی به نام "پروتکل بزرگان صهیون" در روسیه انتشار یافت که حاصل آن، دست یابی به جهان و انهدام مسیحیت توسط یهودیان بود. اکنون سازمان های یهودی وجود چنین متنی را انکار می کنند و به نوبه خود آن را یک توطئه تلقی می نمایند.

5- انگلیسی ص- 94

P. A. Taguieff, L'Imaginaire du complot mondial-2006- pp. 57-60 6 -  

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر