آن چه در تونس اتفاق افتاد و
رسانه های جهانی آن را به پیروزی مردم تفسیر کردند، به نظر من یک پاتک موفقی بود
که مدیران جهانی برای بر هم زدن زمینه استقرار دمکراسی در یک کشور اسلامی تدارک
دیدند. پذیرش بی درنگ بن علی از سوی عربستان، خود حکایت از یک هماهنگی بین قدرت
های غربی و دست نشاندگان منطقه ای آن ها دارد.
آن ها نمی خواستند تجربه
انقلاب ایران در یک کشور عربی به وقوع پیوندد و اسرائیل را در مخمصه جدی قرار دهد.
نمی شد درنگ کرد و منتظر حوادثی از نوع انقلاب 57 ایران می ماند. سرعت کنار رفتن
بن علی، فقط چند ساعت پس از "شنیدن صدای انقلاب" را نمی توان به آسانی نتیجه فشار مردم دانست.
این فرار باچنان سرعتی اتفاق افتاد که مردم به آسانی زیر بار همان حکومت فاسد
مستقررفتند و باچند وعده و وعید به رفتن بن علی راضی شدند. گوئی تمامی فساد و
استبداد و سانسور و بگیر و به بند و... در تونس توسط یک نفر به نام بن علی صورت می
گرفتند. البته رسانه های جهانی بر قبولاندن این توهم به مردم تونس و افکار عمومی
جهان نقش به سزائی داشته و دارند.
آن چه در تونس اتفاق افتاد را
حتی نمی توان با حکومت بختیار مقایسه نمود. زیرا بختیار حکومتی را رهبری می کرد که
واقعا در اپوزیسیون قرار می گرفت. جا به جائی حاکمیت در تونس در رفتن بن علی خلاصه
شد. چگونه می توان در کشوری انتخاباتی آزاد بر پا نمود، در حالی که تمامی منابع
اقتصادی و سیاسی و ابزار موجود در دست مافیا ها ئی قرار داشته باشند که سال ها با
کشتن و زندانی کردن و شکنجه کردن مردمشان بر آنان سلطه گری می کردند؟
به هرحال، آن چه درتونس اتفاق
افتاد، لااقل می تواند برای مردم ایران تجربه گران بهائی را به ارمغان آورد. وآن
تجربه این است که درصورتی پایه های مردم سالاری در تونس با حضور مستمر مردم در
صحنه مستقر شوند و زمینه های حاکمیت مردم برقرار گردند، موفق شده اند. در تونس هم
اصلاح طلب متعلق به رژیم است. بن علی هم وعده برقراری آزادی
ها و کناره گیری و... را داده بود. اما مردم برحق خود ایستادند و گفتند رژیم
قابل اصلاح نیست باید برود. هرگاه از این پس نیز، تا
استقرار مردم سالاری بایستند، پیروز شده اند و اگر روش ایجاد ناامنی و
غارت و قحطی که حزب حاکم و قوای سرکوب رژیم بن علی در پیش گرفته اند مردم تونس را از
ادامه جنبش منصرف کند، همان استبداد که حافظ منافع بیگانگان است بازسازی می شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر