این وبلاگ به جای وبلاگ "بیان نو" که توسط حاکمیت مسدود گردیده راه اندازی شده است

"این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است" ____________________________________________________________________________________________________

۱۳۹۲ شهریور ۲۴, یکشنبه

جوانترها بخوانند تا بدانند

 

این مقاله در آذر 1986 نوشته شده است.

دراوایل انقلاب، هنگام همه پرسی برای جایگزینی مردمسالاری به جای استبداد و برقراری جمهوری اسلامی، دوستی که مسئول یک حوزه بود را دیدم سرگرم عوض کردن محتوای صندوقی بود که به عنوان معتمد، تا خواندن آراء حفاظت از آن را بر عهده داشت. به او انتقاد کردم و گفتم شاید یکی دورأی منفی بیشتر درهرصندوقی نباشد، کارتو نه تنها خلاف وگناه و خیانت، بلکه بیهوده هم هست. در جواب من گفت: صوابش را که می برم! آن شخص بعدها در جمهوری اسلامی منصب دار شد.

شکل انتخابات به شیوه ای که اکنون درایران مرسوم است یک شبه به وجودنیامده و تاریخچه و پیشینه ای را به دنبال خود دارد که همه ما، فردفرد ایرانیان در ساختنش نقش داشته ایم، واین سرنوشت محتوم ما نمی باشد، وضعیتی است که خود ساخته ایم. برای رهائی از آن هم، تافردفرد ما نقش خود را ایفا نکنیم، هیچ عامل دیگری، حتی خداوند، تغییری در ما ودر وضعیت ما ایجاد نخواهد کرد. برای پی بردن به ماهیت آنچه به نام انتخابات در ایران امروز رایج است، و برای یادآوری، ضروری به نظر میرسد از آنچه که در مورد انتخابات درایران بعداز انقلاب واقع شد به یک بررسی اجمالی بپردازیم.

در ابتدای امر، دخالتهای خلاف و غیر قانونی درانتخابات به صورت "توصیه" به عمل درمی آمدند. در اولین انتخابات انجام شده بعداز انقلاب یعنی انتخابات ریاست جمهوری، رهبرانقلاب به آقای بنی صدر توصیه کرد بهتر است کاندیدا نشود که ایشان زیر بارنرفت و کاندیداتوری خود را اعلام نمود. توصیه کرد جلال الدین فارسی که ازسوی حزب جمهوری اسلامی کاندیدا بود به دلیل افغانی الاصل بودنش از کاندیداتوری خود چشم بپوشد که مورد اجابت قرارگرفت. مسعود رجوی هم به دلیل مخالفت با قانون اساسی، به توصیۀ آقای خمینی (که گفته بود هرکس مخالف قانون اساسی است نباید کاندیدای ریاست جمهوری شود) گردن نهاد و کاندیداتوری خود را پس گرفت.

تقلب خودسرانۀ آن دوست جویای صواب از یک سو و زیر بار "توصیه" آقای خمینی رفتن حزب جمهوری و سازمان مجاهدین و... را از سوی دیگر، می توان به عنوان سمبل، سنگ زیربنای تقلب در انتخابات نام برد.
گردن ننهادن آقای بنی صدر به توصیۀ آقای خمینی و پیروزیش درآن انتخابات بدون برخورداری از تشکیلاتی مرسوم در کاروزارهای انتخاباتی، با دررابطۀ مستقیم قرارگرفتن بامردم و آن اقبال و کسب بالای آراء مردم، زنگ خطری بود برای آقای خمینی تا از آن به بعد تنها به "توصیه" بسنده نکند و هنگام انتخابات مجلس، که چندهفتۀ بعد انجام شد وارد مرحله جدیدی در امر انتخابات گردد.

ناطق نوری در خاطراتش (صفحۀ 208)می نویسد: "انتخابات برگزار شد و بنى صدر رييس جمهور شد و كار براى حزب مشكل شد. مانديم كه حالا چه بايد بكنيم لذا همه‏ى سران حزب و ما نقطه تمركز كارمان را انتخابات مجلس شوراى اسلامى گذاشتيم" . بگذریم از اینکه رئیس جمهور مورد اعتماد مردم چه کاری را می تواند برای آقای نوری و دوستانش مشکل نماید!! اما همچنین هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه گفت: "بنی صدر که انتخاب شد، ما نزد امام رفتیم و گفتیم : اینکه نشد . امام فرمودند شماسعی کنید مجلس را در دست بگیرید".
توصیۀ آقای خمینی مبنی بربه دست گرفتن مجلس در مدت کمتر از یک ماه فاصلۀ بین دوانتخابات، چه پیامی را می توانست برای طالبان قدرت داشته باشد جز تقلب درشمارش آراء؟ زیرا از یک سو شورای نگهبان هنوز تشکیل نشده بود تا با ردصلاحیت غیرخودی ها از ورودشان به مجلس جلوگیری کند. از سوی دیگر وقت چند هفته ای برای بازسازی تشکیلاتی و تبلیغاتی جهت کسب آراء درسطح کشور باوجود عدم اقبال مردم به آنان درانتخابات ریاست جمهوری، امکان پیروزی را ازراه عادی از آنان سلب کرده بود. پس "فرمایش امام" نمی توانست چیزی غیراز صدور فتوای به تقلب باشد. اما امکان تقلب درشمارش آراء در تهران به دلیل تمرکز فعالان سیاسی در پایتخت بسیار مشکل می نمود. به این دلیل به شهرها و شهرستانها پناه بردند و به کمک دسته ها و احزاب متشکلی نظیر انجمن حجتیه و حزب توده وروحانیون و طلابی که بعدها به مقامات رسیدند، درغیاب مدیریتی منسجم برای دفاتر هماهنگی که خودجوش از سوی مردم درزمان انتخابات ریاست جمهوری درسراسر کشور تشکیل شده بودند، به توصیۀ آقای خمینی جامۀ عمل پوشاندند و با وجود اختلافاتی که با یکیگر داشتند، در برابر جبهۀ مردمسالاری اکثریت قاطع کرسی های مجلس را تصاحب کردند. از میان آنان میتوان به سیدمحمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی، کروبی و موسوی اشکوری وبهزاد نبوی وامثالهم نام برد که اکنون فغان انتخابات آزاد بر می آورند وغافل از اینکه اولین سنگ این بنای شوم به دست آنان و دیگر همکارانشان کارگذاشته شد.

بعداز اینکه این مجلس به هدف اصلی خود یعنی عزل اولین منتخب مردم دست یافت، وتخم استبداد، یعنی نادیده گرفتن رأی مردم را ( به نام قانون) کاشت، اختلافات خود را بروز دادند. مرتضی الویری یکی از آن نمایندگان در مصاحبه با سایت نواندیش می گوید: "بعد از بركناري بني‌صدر دسته‌بندي‌ها‌ متفاوت گرديد و فراكسيون اكثريت به دو فراكسيون چپ و راست تقسيم شد. در اين تقسيم‌بندي جديد فراكسيون 36 نفره (منظورش نمایندگان جبهه مردمسالاری است) قبلي نقش خود را از دست داد و حالت بي تفاوتي به خود گرفت، لذا كمتر نطق پيش از دستور مي‌كردند و روي لوايح و طرح‌ها هم ابراز نظر نمي‌كردند و به اين ترتيب حالت قهر و اعتراض به وضع موجود به خود گرفته بودند اما اختلا‌ف بين چپ و راست به صورت جدي وجود داشت كه پس مانده آن اختلا‌فات هنوز هم باقي است". در حقیقت آقای الویری یادآوری میکند این دسته هائی که امروز بایکدیگر به مبارزات انتخاباتی برخاسته اند، همان دوستانی اند که بنابر خاطرات ناطق نوری، درپی یک انتخابات آزاد "کار برآنها مشکل شده بود".

از انتخابات مجلس دوم، نقش مجری توصیه های آقای خمینی به شورای نگهبان واگذار شد تا خودی ها را از ناخودی ها جدا کرده و مجلسی کاملا خودی دست سازی کند. تقلب را نه در مرحله شمارش آراء که در مرحله کاندیداتوری متمرکز کردند تا با اطمینانی بالا و کم هزینه به انتخابات اشراف داشته باشند. تااینکه در انتخابات مجلس چهارم، "نظارت استصوابی" را اختراع کردند و جزء وظائف شورای نگهبان درآوردند که درواقع، نقش ساواک شاه را درانتخابات به شورای نگهبان ولی مطلقۀ فقیه واگذار کردند. از این به بعد روشن است هرکس که تمایل ورود به انتخابات را دارد، باید خود را در قالب وچارچوب والگوئی بازسازی کند که ولی مطلقه برایش ترسیم کرده است. به زبانی دیگر، کسانی می توانند در انتخابات کاندید شوند که افکاراستبدادی داشته و یاخود را به عروسک خیمه شب بازی استبداد بزک کرده باشند.

مجلس ششم و ریاست جمهوری آقای خاتمی که در وابستگی، یعنی زیربار فشارهای بحرانهای خارجی به نظام تحمیل شد، زنگ خطردیگری را این بارازسوی "خودی"ها به گوش رهبری رسانید. بنا به گزارش آفتاب مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران گفت: "مجلس بعدی می‌تواند خطرات را از کشور دور کند مقام معظم رهبری جمله‌ای دقیقی گفتند و آن این که تهدیدها علیه ایران جدید نیست. سال 75 هم این تهدیدات را در حد وسیع داشتیم ، اروپایی‌ها سفرای خود را از ایران فرا خوانده بودند ، آن بحران چگونه حل شد؟ با انتخابات ریاست جمهوری خرداد 86" . اما آقای مرعشی فراموش کرده است که بعداز آن تجربه، در انتخابات مجلس هفتم باوجود جو سنگین تهدیدات خارجی ویا هنگام آخرین انتخابات ریاست جمهوری، نظارت استصوابی چگونه دستگاه تصفیۀ کاندیداها را به کارانداخته بود. امید ایشان به بحران خارجی سرابی بیش نیست. وحتی درصورتی که بار دیگر اصلاح طلبان تحت وابستگی به بحران خارجی، همانند مجلس ششم موردلطف قرارگیرند، به دلیل نداشتن تکیه بر مردم، همچنان حکم حکومتی حاکم واقعی خواهد بود واز این پیروزی عرض خود خواهند برد و زحمت مردم خواهند داشت.

به هرحال، نظارت استصوابی که وظیفه اش شناسائی "خودی ها" و حذف "غیرخودی ها " بود اما نتوانست جلوی تقلبات را درزمان شمارش آراء بگیرد زیرا رقابت بین خودیها برای کسب کرسی بیش از گذشته شدت گرفت. به دلیل "صواب" داشتن تقلب درجمهوری اسلامی، کاندیداها سعی داشتند و دارند باهروسیله ممکن در آراء به صندوق ریخته شده دخل تصرف کنند. اما این امر تا آخرین انتخابات ریاست جمهوری بصورت پراکنده و حوزه ای بود.
اززمانی که به گفته آقای جنتی، امام زمان(ع) درامر انتخابات دخالت کرد، صواب تقلب چند برابر شد و در انتخابات اخیر ریاست جمهوری باردیگر تقلب درشمارش آراء بصورت تشکیلاتی و سراسری وارد میدان انتخابات شد. همان توصیه های مجلس اول از سوی ولایت مطلقه، اما این بار در انتخابات ریاست جمهوری صادرشد وبا تقلب در شمارش آراء، و باوجود فعال بودن تصفیه خانۀ نظارت استصوابی، به اجرا درآمد. به نحوی که آقای کروبی گفت: دوساعت خوابیدم وقتی بیدارشدم نتیجه انتخابات عوض شد. به این ترتیب حلقه انتخابات تنگ تر شد و"خودی ها" دربرابر "خودی ترها" قرارگرفتند.

همانگونه که درانتخابات ریاست جمهوری شاهد بودیم اکنون عملا رقابت های انتخاباتی بین کاندیداهای اصولگرا یعنی کسانی که عملا خود را کارگزار رهبری می دانند انجام میشوند. دعوا برسر اجرای رایانه ای انتخابات بین شورای نگهبان و وزارت کشور، خود بیانگر محدود بودن مبارزات انتخاباتی میان "خودی ترها "می باشد که این پدیدۀ جدید شاخص انتخابات درپیش رو است. انگشت شماراصلاح طلبی که احتمالا به کاندیداتوری راه خواهند یافت، اولا رهبر را ستون نظام مقدس می دانند وثانیا به صوابدید شورای نگهبان خواهد بود نه به شخصیت ولیاقت و کاردانی آنها. در هر حال، هم اکنون ماشین تقلب از دوسو،هم توسط نظارت استصوابی و هم به وسیلۀ تقلب در شمارش آراء به کاراست. فرمان این ماشین هم در انحصار اصولگرایان مقبول رهبری می باشد. به سخن دیگر، کشور هیچگاه درچنین وضعیتی از لحاظ اعمال نفوذ و تقلب در انتخابات قرار نداشته که اکنون ما شاهدآن هستیم.
بااین شرایط می توان حدس زد مجلس هشتم همانند مجلس اول و هفتم، اما این بار حدود سی تا چهل نیروی "خودی" و بقیه از نیروهای "خودی ترها" پر خواهدشد. درهرحال درصورتیکه اکثریت هم از آن اصلاح طلبان شود، بهتراز مجلس ناکارآی ششم نخواهد شد که مصوبات آن باید لزوما با حکم حکومتی ولی مطلقه تطابق داشته باشند.

حقیقت امر این است که دسته ای از اعضاء اکثریت مجلس اول که بنیانگذاران تقلب درانتخابات بودند، و مناصب کلیدی نظام را همواره دردست خودداشته اند زیر بار ولایت مطلقۀ یکی از همدستان خود، یعنی آقای خامنه ای نمی روند. آقای خامنه ای هم مشغول حذف تدریجی آنها توسط شورای نگهبان ونیروهای غیبی است. ورود آقای احمدی نژاد که خارج از دایرۀ قدرت بود به پست ریاست جمهوری، زنگ خطری برای آن مجموعه به حساب می آید. این رویه به احتمال بسیار زیاد در انتخابات پیش رو ادامه خواهد داشت ومجلسی تشکیل خواهد شد تا هم احمدی نژاد را کنترل کند و هم تصویب کنندۀ نظرات رهبری باشد، چه مردم درانتخابات شرکت بکنند و چه شرکت نکنند. آن چه باعث تاسف می شود این است که اصلاح طلبان این وضعیت را به یک ایران آزاد ترجیح میدهند. وحاضر نیستند خود را از دایرۀ خودی و غیرخودی بیرون ببرند تا رها شوند. اما بدانند که به زودی همانند نهضت آزادی و ملی مذهبی ها رسما بیرون گذاشته می شوند ، دوراز قدرت و غریبه بامردم تنها ترازتنها خواهند ماند.

این بحث ها که برسر نحوۀ انتخابات میشود، این عوض و تعویض ها که در استانداریها و معاونان وزارت کشور و فرمانداریها میشوند، همه و همه جز برای اجرای تقلبات و کنترل آنها چه هدف دیگری را می توانند دنبال کنند؟ آنانی که برای چندمین دوره امید واهی به انتخاباتی آزاد بسته اند، از یاد برده اند که مرحوم مدرس همین قول انتخابات آزاد را از حکومت وقت گرفت و تنها توانست درتهران به پیروزی محدودی دست یابد و نتیجۀ آن با توسل به تقلب در شهرها توسط قدرت به دستان فاسد، به سلطنت رضاخان منجر شد؟ بنا به گزارش خبرگزاری مهر در19 آذرماه آقای جنتی خطاب به مسئولان دفاتر نظارتی شورای نگهبان در استانها، رئوس برنامه های درپیش رو را در مورد گزینش کاندیداها اعلام کرد و گفت: " برخی مدعی می‌شوند اصل بر برائت افراد است؛ مگر این که خلافش ثابت شود، طرح این بحث پشتوانه حقوقی صحیحی ندارد". وی افزود: "هنگام سپردن مسئولیت به افراد بحث از احراز صلاحیت مطرح می‌شود و «احراز صلاحیت» یعنی این که اثبات شود یک شخص صلاحیت اجرای یک مسئولیت را دارد" . همچنین اضافه می کند: " در همه انتخابات افراد به دنبال دستیابی به مناصب و در نهایت دستیابی به قدرت هستند. برخی از این افراد دستیابی به مناصب را برای انجام خدمات شایسته‌تری می‌خواهند اما برخی هم به دنبال مقاصدی هستند که قابل دفاع نیست. هیاتهای اجرائی در مرحله اول و هیات‌های نظارت و شورای نگهبان در مراحل بعدی وظیفه دارند مانع ورود افراد غیرصالح به مجلس شورای اسلامی شوند".
از این روان تر و شفاف تر نمی توان اظهارکرد که انتخابات پیش رو، انتصاباتی هستند که توسط شورای نگهبان صورت خواهند گرفت. کسانی که هنوز برشرکت درانتخابات پایبندند یا افکاراستبدادی دارند و بهای آن را می پردازند، ویا به دنبال گدائی کرسی های نمایندگی به هرقیمت می باشند که خیانتی آشکار به حساب می آید. که درهرحال هم ضد انقلاب و هم ضد آزادی و هم ضد مردمی است. بهترنیست درعوض این امیدهای کاذب، به حقایق واقف شوید و مردم را از آنها آگاه کنید؟ محال است ملتی آگاه از آنچه برکشور می گذرد، درچنین خیمه شب بازی انتخاباتی شرکت کند. باید این روش انتخاباتی را رسوا کرد، نه آن را درهاله ای از ابهام فرو برد و مردم را درتاریکی رها کرد که نتیجه ای جز سقوط کشور را درپی نخواهد داشت.

به هر حال، انسان یعنی تحول و تغییر ورشد. آنانی که از گذشته تجربه گرفته اند و اکنون به آزادی باور دارند و خواستار واقعی انتخاباتی آزاد هستند باید گذشته خویش رابه نقد بکشند تا مردم بدانند چه کرده اند و چه باید شان کرد. به این وسیله تجربه شان را به جامعه منتقل کنند تا مردم مسیر رشد را از مسیر عقب ماندگی تشخیص دهند و عمل کنند. این تجربه را باید به جامعه انتقال داد تا جوانها بخوانند تا بدانند و اشتباهات گذشته را تکرارنکنند. این چنین است که جامعه به مسیر رشد هدایت میشود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر