این وبلاگ به جای وبلاگ "بیان نو" که توسط حاکمیت مسدود گردیده راه اندازی شده است

"این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است" ____________________________________________________________________________________________________

۱۳۹۲ شهریور ۲۵, دوشنبه

" تهرون " و اسیر "واقعیت ها" بودن - اردیبهشت 2010


 

دیدن فیلم "تهرون" ساختۀ نادر تکمیل همایون ناگهان مرا به یاد نامه ای انداخت که سال گذشته ازسوی یکی ازمبارزان راه استقلال و آزادی انتشاریافته بود.  مهندس سحابی درآن نامه برجمله ای تاکید می کند که اساس راهنمای نگارش نامه اش می باشد. ایشان می نویسند: " اما خیلی حرف‌ها ممکن است حق و «حقیقت» باشد، اما عمل سیاسی و استراتژیک نه صرفا بر اساس حقیقت بلکه بر اساس قدرت، مصلحت و تناسب قوای اجتماعی صورت می‌گیرد". این جمله بدین معنااست که قدرت و تناسب قوای اجتماعی "واقعیت" های اجتماعی را می سازند که انسان برمبنای آنها می بایستی با "مصلحت اندیشی " گذران زندگی کند.

ابراهیم بازیگر اصلی فیلم که از شهرستان برای کار و درآمد ورهائی از تنگ دستی به تهران آمده است، با "واقعیت" هائی که درجنوب تهران پیش روی مهاجران و فقرا قرار دارد، روبرو می شود. با مصلحت اندیشی، کودکی را از "حاجی" اجاره می کند تا توسط او باگدائی کسب مال کند. کودک را از او می دزدند و ابراهیم مجبور به دادن غرامتی به حاجی می شود که از پرداخت آن مبلغ عاجز می باشد. باکمک هم اطاقیش، مجید که دانشجوئی عادی است مجبور می شوند برای فراهم آوردن مبلغ غرامت، با "واقعیت" های جدیدی روبرو شوند و به دزدی روی آورند. مجید در حین دزدی قربانی "واقعیت" ها شده و کشته می شود. همسر ابراهیم که از کرمان به دیدن شوهرش آمده است، به نوبۀ خود با "واقعیت" های اجتماعی که همان "قدرت " حاجی و "تناسب قوا" (پول دردست حاجی وبی پولی نصیب بی چارگان) باشند، روبرو می شود و برای کمک به همسر خود به پیشنهاد حاجی مبنی بر ورود به قاچاق مواد مخدر جواب مثبت می دهد.

ابراهیم از انحراف همسرش مطلع می شود و دربرابر این "واقعیت" های اجتماعی قیام می کند و بااسلحه حاجی را تهدید کرده و محل اختفای کودکان دزدی شده را پیدا می کند و به پلیس اطلاع می دهد. این اتفاق اورا دگرگون می کند و تصمیم می گیرد همراه همسرش به کرمان باز گردند و "واقعیت" های اجتماعی تهران را پشت سر گذارند و زندگی  واقعی خویش را در دیارخود ازسر گیرند. هنگام بازگشت، در فرودگاه مورد سوء قصد عوامل مافیائی که سازندگان بخشی از آن "واقعیت" ها هستند قرارمی گیرد. فیلم نشان می دهد که این "واقعیت" های مجازی دربرابر موانع و مخالفت، از خود مقاومت نشان می دهند.

"واقعیت" های اجتماعی را ما انسان ها هستیم که می سازیم. در صورتی که این واقعیت ها بر پایۀ روابط قوا ساخته شده باشند، ساختمان جامعه به صورت سلطه گر- زیر سلطه شکل می گیرد که گردن نهادن به چنین سازمانی عده ای را همچون چهارپایان درخدمت زورمداران قرار میدهد. در چنین سامانه ای اجتماعی نمی توان انتظار به بودی داشت. می بینیم جناب مهندس سحابی که آرزوی سلامتی و طول عمر برایشان دارم، سالی بعداز آن نامه، در رنجنامه ای که اخیرا انتشار داده است، مرگ خویش را ازخدا طلب می کند. اما مردن درچنین حالتی، نظیر کشته شدن "مجید" در حین ارتکاب جرم می باشد.

نباید واقعیت های سلطه گرانه را هم چون یک تابو تلقی کرد و بر پذیرش آنها اصرار ورزید. استعمار گران در طول تاریخ با استفاده از همین سلاح "واقعیت" ها دست به چپاول ثروت های کشورهای زیر سلطه زده اند. هم اکنون می بینیم هنوز بازار "واقعیت های جهانی"، "واقعیت های منطقه ای"  و... گرم است و ماوراء ملی ها شب و روزمشغول ساختن "واقعیت" های جدیدی هستند. باید برای ایجاد یک زندگی انسانی و پاسداری از حقوق بشر، در برابر آنها مقاومت کرد و از پذیرش آنها سرباززد.

اما اگر سامانۀ اجتماعی برپایه حقوق انسان ها بنا شده باشد، واقعیت های اجتماعی هم پایه در حق و حقیقت خواهند داشت و برابرای و برادری جای سلطه گری را خواهند گرفت. درچنین جامعه ای سیاست معنای دیگری می یابد و "مصلحت" کاربردی دگرخواهدداشت. ساختن یک چنین جامعه ای کار ی نشدنی نیست. کافی است انسان ها همچون ابراهیم دربرابر "واقعیت" هائی که بر روابط قوا پدیدار گشته اند قیام کرده و آنها را نپذیرند.

برای نادر تکمیل همایون آرزوی موفقیت های بیشتری را دارم.


 

 

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر