این وبلاگ به جای وبلاگ "بیان نو" که توسط حاکمیت مسدود گردیده راه اندازی شده است

"این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است" ____________________________________________________________________________________________________

۱۴۰۴ تیر ۲۵, چهارشنبه

روشنفکران، فعالان، کنشگران از مردم چه می خواهید؟

 

گفته اند گربه برای رضای خدا موش نمی گیرد. اینکه کنشگران سیاسی و اقتصادی در سراسر گیتی و در طول تاریخ به دنبال ارضای تمناهای مادی و روانی خود هستند امر تازه ای نیست. در این امر اما شدت و ضعف هائی وجود دارند. چرا در کشور ما انقلاب امری مستمر می باشد؟ بیش از دو قرن پیش در فرانسه انقلابی شد و این روزها همچون سالهای گذشته، سالگرد آن را جشن گرفتند، اما ما طی یک قرن سه انقلاب کردیم و اکنون چهارمین آن را شاهد هستیم. دلیل آن چیزی جز به فراموشی سپردن مردم در پی هر انقلاب به دست کنشگران این مرز و بوم نیست. هر بار مردم تصمیم به تحول گرفتند، کودتائی کردید تا "خود" (خودی)، تجربه پیشینیان را از سر بگیرید. مشروطه، کودتای رضاخان را به دنبال داشت، ملی کردن نفت، کودتای بیست و هشت مرداد را رقم زد و انقلاب پنجاه و هفت، با کودتای خرداد شصت تغییر جهت داد. حالا هم برای دستیابی به قدرت، زمینه تجاوز به کشور توسط اجنبی را فراهم آوردند. این بار هم مردم همت کردند و درسی به بیگانه دادند که ایران دیگر محلی برای بازی شما و یک جریان داخلی برای به انحصار درآوردن قدرت نیست. این حرکت مردم به نظر من چهارمین انقلاب ما را رقم زد، انقلابی که نه حاکمیت و نه هیچ گروه و سازمانی نمیتواند آن را مصادره کند. زیرا حرکتی از عمق جامعه بود و زبانش با زبان "قدرت" که زبان فعالان است بیگانه می باشد. به گفته متجاوزان، هدف از این تجاوز تغییر رژیم نیست، بنابراین چه چیزی میتواند باشد به جز "جا به جایی قدرت"؟ یا یک کودتا؟ که این خود، حدیثی مفصل دارد و در جای دیگر باید به آن پرداخته شود. به گفته خود سلطه گران برای این تجاور بیست سال برنامه ریزی و هزینه شده بود که پس از دوازده روز جنایت شکست خورد. اما این فعالان وطنی شریک هنوز از پا ننشسته اند و همچنان به دور از مردم به دنبال قدرت هستند تا از مواهب مادی و معنوی آن به کمال و بدون شریک برخوردار گردند. فعالانی که با تکیه بر "کدخدای" بیگانه برای دستیابی انحصاری به قدرت بودند، هنوز از تلاش باز نایستاده اند و با انواع حیل از راه سیاسی و مذاکره و فشار اقتصادی و تحریم بیشتر برای هدف ناکام مانده خود عمل می کنند. بعضی فعالان ملی ما هم در آن دوازده روز خونین و خطرناک، دست از تلاش برای تسویه حساب با قدرت استبدادی بر نداشتند و روزهای نخست این تجاوز، آشکارا آن را فرصتی یافتند برای مردم تا به خیابان ها بریزند و استبداد را سرنگون کنند. غافل از اینکه مردمی که از "قدرت" بیگانه هستند راهی دیگر می روند و اصل استقلال را پاس می دارند. و غافلند از اینکه گرگ هائی در کمین نشسته اند و مجالی به اینها نخواهند داد. خوشبختانه اشخاص و گروه های چند نفره، ورای حاکمیت و احزاب و جریانات سیاسی، در کنار مردم فعالند و امیدی را برای آینده کشور رقم می زنند. آنچه فعالان ما را از مردم جدا کرده و می کند، نبود اخلاق انسانی نظیر دمکراسی، استقلال و آزادی و دیگر کرامات انسانی می باشد. به بیان دیگر، تا زمانی که آن کرامات از حالت شعار و ادعا خارج و در فرد فرد آنان به صورت نهادینه در نیاید و به صورت اخلاق در نیاید، همین روال ادامه خواهد یافت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر