این وبلاگ به جای وبلاگ "بیان نو" که توسط حاکمیت مسدود گردیده راه اندازی شده است

"این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است" ____________________________________________________________________________________________________

۱۴۰۴ مرداد ۵, یکشنبه

اگر موشک نداشتیم؟

معجزه بود. دنیائی در عمل وارد مصاف با مردم شدند. اما همبستگی مردم در استقلال و مهر به وطن بدون ورود مستقیم به کارزار پیروز میدان شد، و این با وجود شرایط موجود و نا رضایتی ها، یک انقلاب بود زیرا از وجدان تاریخی جامعه جوشید. بنا به اذعان طراحان تجاوز دوازده روزه، از بیست سال پیش این طرح برنامه ریزی شده، و "روی میز" بوده است. بیست سالی که انسان را به یاد آن سخن هاشمی رفسنجانی می اندازد که " دنیای فردا دنیای گفتمان هاست نه دنیای موشک های قاره پیما و بمب های هسته ای". و نشان می دهد که نگرانی اصلی آمریکا همین موشک ها بوده اند که از زبان معمار کودتا بر ضد استقلال و آزادی به زبان می آید. و آن جریان در پناه سانسور، شکنجه، انواع فشار بر جامعه، حاکمیتی فاسد در رانت خواری و تکاثر سرمایه، هنوز عمل می کند و با "تعامل" با سلطه گر بیگانه به انتظار روزی نشسته تا ضد انقلاب را کاملا حاکم بر کشور گرداند. در این کارزار تمامی همسایگان و کشورهای دوست ما هم شرکت داشتند و غیر از این هم محال بود بتوانند دست به چنین قمار بزرگی بزنند. حمله ای همه جانبه از شرق و غرب و شمال و جنوب و داخل کشور توسط مزدوران خودفروخته مسلح، و به امید غرب زدگانی که در مظان به دست گرفتن اداره کشور وارد میدان شوند صورت گرفت. اشتباهات محاسباتی آنها توسط همین غرب زدگانی به آنها القاء شده بودند که توان دیدن حقیقت را ندارند. مهم ترین دلیل آنها، فریب توهمات خود را خوردن است که "مردم" با ما هستند. البته تمامی جریانات سیاسی داخل یا خارج و حاکمیت گرفتار این توهم "مردم با ما بودن" هستند. دلیل این توهم این است که حقیقت "مردم" را با اصل راهنمای خود، یعنی "قدرت" قیاس می کنند. غافل هستند از اینکه مردم به اصول استقلال و آزادی پایبد هستند، و با توهم قدرت غریبه اند و هنگامی استقلال ملی را در خطر بینند، قیام می کنند. یکی دیگر از اشتباهات محاسباتی آنها، نارضایتی مردم از جریان مدیریت کشور می باشد. شکی نیست که این نارضایتی واقعی و حقیقی می باشد، اما با توجه به فرهنگ مستقل و آزاد مردم، این نارضایتی دلیلی نمی شود برای رضایت داشتن از بیگانه ای که در طول تاریخ صدماتی غیر قابل جبران به آنها وارد آورده است. یکی از دلایل این نارضایتی مردم از حاکمیت، فساد ساختاری موجود می باشد که خود، یکی از دلایل تجاوز اخیر بوده است. ژنرال مکنزی در مصاحبه با سی بی اس 22 ژوئن 2025  اذعان می کند که در این حمله روی وجود فساد در ایران حساب باز کرده بودند مبنی بر اینکه با کشتن بخشی از مسئولین، جایگزین کردن آنها مشکل است زیرا داشتن مقام در این کشور با پارتی بازی و فساد گره خورده و این مکانیزم جانشینی در مدت کوتاه ممکن نمی شود. این امر نشان می دهد این ژنرال از روابط میان ارگان های موجود آگاه نیست و آن را با کشور خود قیاس کرده است که این فساد موجود، در نیروهای نظامی ما آنگونه که تصور می کرده اند با سیاسیون گره نمی خورد.

و اما کشورهای همسایه که زیر سلطه آمریکا هستند، و با این سلطه گر در تجاوزش همکاری کردند باید به مثابه یک تهدید بالقوه تلقی شوند هرچند با ما اظهار دوستی کنند. البته می توان این تصور را هم داشت که با این حال، بعضی از آنها وقوع این تجاوز را به ایران گزارش داده باشند که آمادگی نسبی نیروهای مسلح ما می تواند شاهدی بر این ماجرا باشد. با وجود تحت سلطه بودن، آمریکا می بایستی به این کشورها اطمینان خاطر می داده است که در پی این تجاوز، ایران دیگر قادر نخواهد بود با آنها تلافی کند، به بیان دیگر یا با ایرانی تجزیه شده روبرو خواهند بود و یا با ایرانی با یک حاکمیت دست نشانده. حالا تصور کنیم که دست ما از این موشک ها خالی بود، چه اتفاقی می افتاد؟ از غرب و شرق نیروهای وابسته دست به تجاوز به کشور میزدند، از داخل، آن هزاران پهبادی که با همکاری مردم کشف شدند، به کار می افتادند. با وجود جانفشانی مردم و نیروهای نظامی درگیر در مرزها، آذربایجان را اشغال می کردند و این شروع کار می بود. اما جانشین کردن فرماندهان نظامی در اسرع وقت، آنها را واداشت تا در دستور حمله به مزدوران خود در خارج مرزها دست نگه دارند و آنها را برای برنامه های آینده نگه دارند. مزدوران داخلی هم که بی تردید تعداد آنها به چند هزار نفر محدود نمی شود مردم را در مقابل خود حس کردند، عقب نشستند اما همچنان در جامعه حضور دارند.

هرچند هدف آمریکا همواره وجود ایرانی نیرومند و دست نشانده در منطقه می باشد، اما صهیونیسم به دنبال تجزیه ایران است. اگر برنامه تدوین شده پنتاگون با خنثی ماندن و بی حرکتی مردم موفق می شد، بدون شک آمریکا در هدفش شکست میخورد و تجزیه ایران با جدا شدن آذربایجان شروع می شد و در زمانی کوتاه ادامه می یافت. 

اما با شما قدرتمداران، آیا این انصاف است که کمی بیش از چهاردهه که از انقلاب میگذرد به این مرحله برسیم که به این آسانی کشور را در پرتگاه تجزیه قرار دهید؟ تا چه زمانی قصد دارید با چپاول ثروت های این مردم به خیانت ادامه دهید؟ گفته شده حکومت به دنبال جذب هموطنان در خارج می باشد، با چه ابزاری قصد دارید این کار را ابجام دهید؟ به دنبال شرکای جدیدی هستید یا خدمتگزاران به مردم؟ اگر به دنبال مدیران لایق و سالم هستید، لازم به دعوت از آنها نیست، تنها قوه قضائیه را مستقل کنید، مدیران لایق فوج، فوج به کشور باز خواهند گشت. اما چنانچه به دنبال شرکای جدیدی هستید، نباید به انتظار تحول باشید، فقط می توانید حلقه بسته فساد را باز کنید تا بازیگران جدیدی بتوانند درون آن عمل کنند. 

 

 

 


۱۴۰۴ تیر ۲۵, چهارشنبه

روشنفکران، فعالان، کنشگران از مردم چه می خواهید؟

 

گفته اند گربه برای رضای خدا موش نمی گیرد. اینکه کنشگران سیاسی و اقتصادی در سراسر گیتی و در طول تاریخ به دنبال ارضای تمناهای مادی و روانی خود هستند امر تازه ای نیست. در این امر اما شدت و ضعف هائی وجود دارند. چرا در کشور ما انقلاب امری مستمر می باشد؟ بیش از دو قرن پیش در فرانسه انقلابی شد و این روزها همچون سالهای گذشته، سالگرد آن را جشن گرفتند، اما ما طی یک قرن سه انقلاب کردیم و اکنون چهارمین آن را شاهد هستیم. دلیل آن چیزی جز به فراموشی سپردن مردم در پی هر انقلاب به دست کنشگران این مرز و بوم نیست. هر بار مردم تصمیم به تحول گرفتند، کودتائی کردید تا "خود" (خودی)، تجربه پیشینیان را از سر بگیرید. مشروطه، کودتای رضاخان را به دنبال داشت، ملی کردن نفت، کودتای بیست و هشت مرداد را رقم زد و انقلاب پنجاه و هفت، با کودتای خرداد شصت تغییر جهت داد. حالا هم برای دستیابی به قدرت، زمینه تجاوز به کشور توسط اجنبی را فراهم آوردند. این بار هم مردم همت کردند و درسی به بیگانه دادند که ایران دیگر محلی برای بازی شما و یک جریان داخلی برای به انحصار درآوردن قدرت نیست. این حرکت مردم به نظر من چهارمین انقلاب ما را رقم زد، انقلابی که نه حاکمیت و نه هیچ گروه و سازمانی نمیتواند آن را مصادره کند. زیرا حرکتی از عمق جامعه بود و زبانش با زبان "قدرت" که زبان فعالان است بیگانه می باشد. به گفته متجاوزان، هدف از این تجاوز تغییر رژیم نیست، بنابراین چه چیزی میتواند باشد به جز "جا به جایی قدرت"؟ یا یک کودتا؟ که این خود، حدیثی مفصل دارد و در جای دیگر باید به آن پرداخته شود. به گفته خود سلطه گران برای این تجاور بیست سال برنامه ریزی و هزینه شده بود که پس از دوازده روز جنایت شکست خورد. اما این فعالان وطنی شریک هنوز از پا ننشسته اند و همچنان به دور از مردم به دنبال قدرت هستند تا از مواهب مادی و معنوی آن به کمال و بدون شریک برخوردار گردند. فعالانی که با تکیه بر "کدخدای" بیگانه برای دستیابی انحصاری به قدرت بودند، هنوز از تلاش باز نایستاده اند و با انواع حیل از راه سیاسی و مذاکره و فشار اقتصادی و تحریم بیشتر برای هدف ناکام مانده خود عمل می کنند. بعضی فعالان ملی ما هم در آن دوازده روز خونین و خطرناک، دست از تلاش برای تسویه حساب با قدرت استبدادی بر نداشتند و روزهای نخست این تجاوز، آشکارا آن را فرصتی یافتند برای مردم تا به خیابان ها بریزند و استبداد را سرنگون کنند. غافل از اینکه مردمی که از "قدرت" بیگانه هستند راهی دیگر می روند و اصل استقلال را پاس می دارند. و غافلند از اینکه گرگ هائی در کمین نشسته اند و مجالی به اینها نخواهند داد. خوشبختانه اشخاص و گروه های چند نفره، ورای حاکمیت و احزاب و جریانات سیاسی، در کنار مردم فعالند و امیدی را برای آینده کشور رقم می زنند. آنچه فعالان ما را از مردم جدا کرده و می کند، نبود اخلاق انسانی نظیر دمکراسی، استقلال و آزادی و دیگر کرامات انسانی می باشد. به بیان دیگر، تا زمانی که آن کرامات از حالت شعار و ادعا خارج و در فرد فرد آنان به صورت نهادینه در نیاید و به صورت اخلاق در نیاید، همین روال ادامه خواهد یافت.

۱۴۰۴ تیر ۲۰, جمعه

آیا به انتظار یک فاجعه نشسته اید؟

 

ناتو به دست اسرائیل و به قصد کشتار به کشورمان تجاوز کردند، گفته می شود بمب های آمریکا که در فردو فرود آمدند، از نوع هسته ای بوده اند. چگونه باید به وحشیگری این غرب متمدن و دمکرات باور بیاوریم؟ خوش بینی و خوش خیالی هم حدی دارد. کشتار الجزایری ها توسط فرانسه که بیش از شش میلیون نفر گزارش می کنند، کشتار و وحشیگری انگلیس و دیگر کشورهای اروپائی در آفریقا و آسیا، کشتار آمریکا که لیست درازی دارد و مهم ترین آنها به کار بردن دو بمب اتمی و کشتار صدها هزار ژاپنی در یکجا پیش چشم ما هستند. در همان اوایل حادثه هفت اکتبر 2003 و جنایات بی حساب اسرائیل در نوار غزه، طی مصاحبه ای پیش بینی کردم که هدف این کشتار رسیدن به ایران است. ابتدا حزب الله را خنثی خواهند کرد، پس از آن، سوریه را ویران خواهند کرد تا به عراق برسند و با تجزیه ایران کار را تمام کنند. این پیش بینی با شناخت وحشی گری غرب و آمال صهیونیسم کار مشکلی نبود و مسئولان ما می بایستی به آن توجه می کردند. اکنون اما که کار به اینجا کشیده شده، مسئولان به انتظار چه نشسته اند؟ چرا در برابر تجاوزات غرب که خود حالا در اظهاراتشان هدف را تجزیه کشور اعلام می کنند، چه کاری دیگر باید بکنند تا شما باور کنید؟ منتظر نشسته اید تا با پرتاب یک بمب اتم در یک منطقه استراتژیک کشور و کشتن یک میلیون هموطن و از شیرازه به در بردن جریان عادی زندگی، غرب زدگان و وابستگان و خائنین بر سر کار آیند؟ مگر قرار است همچنان شاه سلطان حسین که به دست خودش تاج را بر سر محمود افغان گذاشت، با میل خودمان به دست روحانی در آرامش کشور را قطعه قطعه کنیم؟ و بعد سازمان ملل با تمامی آراء نتانیاهو را دیوانه معرفی کرده و او را محکوم کند و آب از آب تکان نخورد؟ در مقاله ای استدلال کردم که داشتن بمب اتم در شرایط امروز، عین موازنه منفی است زیرا هدفی جز بازدارندگی نخواهد داشت. گفته می شود ما خود را در آستانه ساختن سلاح اتمی قرار می دهیم. یعنی زمانی که مورد هجوم قرار گرفتیم تازه به فکر آزمایش و ساختن بیفتیم؟ این چه بازی کودکانه ای است؟ بمب نداشته ما را بمب باران اتمی می کنند، در صورتی که کار از کار گذشته باشد، چگونه اجازه خواهند داد در شرایطی که کشور دچار بحران داخلی و خارجی شده به دنبال ساختن آن برویم؟

۱۴۰۴ تیر ۱۵, یکشنبه

خفتگان بیدار شوید

 

در پی تجاوز ناتو به کشورمان و شکست برنامه ای که به گفته خودشان از بیست سال پیش طرح ریزی شده بود، مشغول آرایش طرح جایگزینی شده اند. در این یورش که سرشان به سنگ "مردم" خورد، از این پس، به گفته معاون سابق موساد، "زدن سران نظامی و سیاسی چیزی را عوض نمی کند و جانشینی به راحتی انجام می شود" باید به مردم پرداخت. بنابراین، از این پس دشمن اصلی مردم ایران هستند. چگونه میتوان مردم را از پا انداخت و وادار به زانو زدن کرد؟ رسانه های مزدور که با حداکثر توان توانسته اند بخشی از این مردم را خنثی سازی کنند و آنها را از جامعه جدا ساخته و در برابر آن قرار دهند کافی به نظر نمی رسد. فشارهای اقتصادی هم چه از خارج به صورت تحریم و چه از داخل به صورت نفوذ و فساد، نارضایتی ایجاد کرده اما کارساز نیستند. تبلیغات کافی هم برای فعالان مورد نظر آنها انجام شده و می شوند که تأثیر چندانی نگذاشته است. گروه ها و دسته های کنشگر داخل و خارج هم که خود را در خوابی گران گرفتار کرده، شرایطی را فراهم آورده اند تا دشمن مستقیم به مصاف مردم بروند.

اما اهداف نهایی آمریکا با صهیونیسم در مورد ایران کاملا متفاوت می باشند. آمریکا خواهان یک ایران مقتدر و دست نشانده شبیه رژیم سابق و یا عربستان می باشد برای مقابله با سلطه اقتصادی چین. و صهیونیست ها همانگونه که خودشان ادعا میکنند، خواهان از بین رفتن ایران و تجزیه آن هستند. اما برای رسیدن به این اهداف، یک روش وجود دارد و آن مقابله با وطن دوستی و استقلال طلبی مردم این کشور می باشد. برای رسیدن به این هدف، از مدت ها پیش با برپایی رسانه های صوتی و تصویری، به جنگ فرهنگی پرداختند و تا اندازه ای هم موفق شدند و بخشی از روشنفکران ما را که زمینه غرب زدگی داشتند، جذب خود کردند. توسط همان رسانه ها و فضای مجازی چنان تبلیغاتی به راه انداختند که مردم ایران این را نمی خواهند و آن را می خواهند. در این توهم تا حدی پیش رفتند که خودشان هم باورشان آمد و با اتکا به عوامل داخلی خود، تجاوز نظامی اخیر را برای یکسره کردن اهداف خود به اجرا گذاشتند. اما دیدیم که پاسخ مردم، دیگری بود و آن عوامل غرب زده را فعلا به گوشه ای راند. راهی که برایشان باقی مانده این است که بدون دادن هزینه انسانی مستقیم به مصاف  مردم بروند. برای این کار، یک راه بیشتر نمی ماند و آن به راه انداختن جنگی از همان مردمان منطقه می باشد که از مدت ها پیش زمینه آن را فراهم آورده اند.

از غرب کشور گروه های مزدور کرد که از هم اکنون آمادگی خود را برای تجاوز به ایران اعلام کرده اند. از شرق کشور هفته ای پیش، کنگره آمریکا کمک بیشتر مالی به طالبان را به تصویب رساند. داعشیان زندانی در سوریه را به قفقاز گسیل داشته اند. عوامل مستقر در بلوچستان پاکستان که همواره در حالت آماده باش به سر می برند حاضر و مهیا هستند. از شمال و در جمهوری آزربایجان، پایگاه های آمریکا و اسرائیل جهت پشتیبانی و رساندن سلاح آماده هستند. عوامل نفوذی و وطن فروشان داخلی مانند عوامل مجاهد خلق هم در داخل به جان مردم خواهند افتاد. به این ترتیب جنگی خانگی به راه خواهند انداخت، وخود در هزاران کیلومتری، بدون دادن هزینه، نظاره گر می شوند تا این روشنفکران غرب زده منطقه بنشینند و بگویند: نگفتیم. چرا نیابتی درست کردید؟ گویی این ها که کشور را احاطه کرده اند نیابتی نیستند!

در هر حال، چه باید کرد؟ در درجه اول باید مردم را از این مسائل آگاه نمود تا همانند تجاوز اخیر غافلگیر نشوند. ایران باید این هجوم سلطه گران را گسترش دهد و آن را جهانی کند. باید هشدار دهد که تنگه هرمز را خواهد بست. با کمترین تحرک از سوی آزربایجان، ارتش باید به سرعت این استان قدیمی را باز پس گیرد. ایران نباید تمامی نیروی خود را صرف متجاوزان و خائنان ایرانی کند زیرا از آنها به عنوان عوامل ایذائی استفاده می کنند و وزنه ای ندارند زیرا در بین مردم قوم خود پایگاهی ندارند. باید با سرعت عمل کرد و مجال نداد. پیش از این نوشته بودم اگر بین ایران و اسرائیل برخوردی روی داد، در صورت توانائی، ایران باید آن آمادگی را داشته باشد تا یک روزه کار اسرائیل را تمام کند، که اگر چنین می شد، خسارات کمتری بر جای می گذاشت و اکنون پای میز مذاکره بودیم برای تعیین تکلیف حکومت فلسطین.

 

۱۴۰۴ تیر ۱۰, سه‌شنبه

سلطه گران به دنبال چه هستند؟

 

تجاوز اخیر ناتو به دست اسرائیل به کشورمان به هر هدفی که بوده باشد، برایشان یک شکست بود. زیرا حاصل جمع سال ها جاسوسی نهادهای امنیتی، تحقیقات سیاسی و اجتماعی، آمادگی های نظامی و سیاسی مجموعه سلطه گران همراه با پشتیبانی مالی بزرگ بود. آنچه به دست آوردند، به شهادت رساندن سران نظامی و دانشمندان و کودک و زن و مردمی بود که به زندگی روزمره مشغول بودند. و این تجاوز ضربه مهلکی برای آنها بود و هست. و برای کشور ما، امیدوارم تجربه مفیدی بر جای گذاشته باشد.

شکی در این نیست که ناتو بیهوده و در خلاء به کشور ما تجاوز نظامی نکرده است. به دلیل وجود مردم میهن دوست و مستقل، خوب میدانند که ایران قابل اشغال شدن نیست. بنابراین، باید دید که چه انگیزه ای می توانست آنها را وادار به چنین قماری کند که نتیجه سال ها تلاش خود را بر این تجاوز سرمایه گذاری کنند؟ بارها اعلام می کردند قصد براندازی نداریم، قصدی برای تغییر رژیم نداریم، خامنه ای را می کشیم و . . . به زبان دیگر، از بین بردن خامنه ای و نگه داشتن رژیم، معنائی جز این ندارد که نیروئی در درون نظام هست که قرار بوده حاکمیت رژیم را به دست بگیرد. میدانیم چنین نیروئی از ابتدای انقلاب در درون نظام وجود داشته که مبتکر کودتای خرداد 1360 هم بوده است. اظهارات هاشمی رفسنجانی مبنی بر از بین بردن موشک ها به بهانه اینکه روزگار نظامی گری سپری شده است و اکنون زمان گفتگو و تعامل می باشد، نشان بارزی بر روابط حسنه با سلطه گران می باشد. اظهارات حسن روحانی مبنی بر لزوم قبول کدخدائی آمریکا هم دنباله همان سیاست می باشد. و همین سیاست مشوق اصلی تجاوز به کشور و ریخته شدن خون هم وطنانمان می باشد. این وابستگان آنقدر به خودشان دروغ گفته اند که باورشان آمده که کم ترین تشنج در کشور باعث خواهد شد که قدرت را به دست گرفته و با پاکسازی گسترده آن را به ثبات برسانند. اینها به جنبش هائی که برای آزادی پوشش و سندیکاوی و غیره از سوی مردم به راه می افتادند ورود می کردند و غافل بودند از اینکه خودشان هستند که به مردم پیوسته اند و نه مردم به آنها. همین تصور بی جا و متوهم را به اجنبی منتقل می کردند که اگر تحریم کنید و بر مردم فشار آورده شود، ما به راحتی حاکمیت را قبضه خواهیم کرد.  توهم "مردم" با ما هستند، همچنان در رسانه های بیگانه مطرح، و با تاسف اپوزیسیون را هم آلوده کرده است. به هر حال این تجاوز نشان داد که این جریان اهل مبارزه نیست و به انتظار این نشسته است که قدرت را دودستی تقدیمشان کنند. در این صورت، از بین بردن خامنه ای هم درد تجاوزگران را درمان نخواهد کرد. حالا باید دید سلطه گران برای حل معضلی که در آن خود را گرفتار کرده اند چه برنامه ای را تدارک خواهند دید؟

در حالی که امید به اوپوزیسیون داخل نظام از میان برداشته شده، ظاهرا سلطه گران باید راه دیگری را برگزینند. در اینجاست که راه ناتو از اسرائیل جدا خواهد شد. زیرا ناتو توان هزینه کردن در مورد تلاش های بیهوده را ندارد و به مذاکره بسنده خواهد کرد. در این صورت ایران باید درجایگاه پیروز در این مذاکرات شرکت کند، و یا شرکت نکند و همکاری با چین را جدی بگیرد. قبلا نوشتم آمریکا برای تقابل با چین، محتاج ایران است. اسرائیل این احتیاج را به مخاصمه تبدیل کرد. ترامپ شکست فاحشی خورده است، معلوم نیست با این شکست چگونه برخورد خواهد کرد. احتمالا تغییراتی عمده در اطرافیان خود انجام خواهد داد. اما اسرائیل که در جنایتکاری روی تاریخ کشتار را سفید کرده است، با وجود نتانیاهو که پشتیبانی مردمش را دارد، به جنایت ادامه خواهد داد. او در وحله نخست محتاج یک پیروزی می باشد که در این راه از فلسطینی ها قربانی بیشتری خواهد گرفت. در تخیلات او اما تا موفق به تجزیه ایران نشود، دستیابی به یک پیروزی با ثبات محال می باشد. بنابراین باید راهی بیابد تا در این کار موفق گردد. و این تصورات بدون همکاری ناتو نا ممکن است. در حال حاضر، کمک های تسلیحاتی و مالی سلطه گران به سوی اسرائیل همچنان ادامه دارد. شرکت کنندگان در تجاوز به ایران هنوز در حالت گنگی به سر می برند. اما ایران باید همچنان حالت دفاعی خود را حفظ کند و به خنثا سازی عوامل اطلاعاعاتی بیگانه به صورتی جدی بپردازد.