این بیانیه، پروژه ساختن عمارتی زیبا بر روی شنزار است. چنانچه واژه های زیبا و شعارگونه به کار گرفته شده مانند ملی ، آسایش ، آشتی ملی و بازگشت به مردم و . . . را از این بیانیه حذف کنیم، آنچه می ماند تعامل با سلطه گر، بخوانید تحت سلطه بیگانه قرار دادن کشور است. در پی شکست تهاجم تروریستی و نظامی ناتو به کشورمان، اکنون زمان پروژه ای دیگر رسیده است. باید مردم را از درون به وسط میدان آورد. البته مردم، نه نویسندگان بیانیه که نشسته اند تا قدرت را دو دستی تقدیمشان کنند. کنشگرانی که دغدغه ایران را داشته باشند، هرگز به فکر ساختن خانه ملی بر روی شنزار نمی افتند. بلکه ابتدا مقاومت خاک و زمین را به دقت بررسی می کنند. آنگاه تدابیر لازم برای ساختن پی محکم که توان تحمل فشار حاصل از وزن ساختمان به اتمام رسیده را دارا باشد در نظر می گیرند. پس از اتمام مقدمات لازم، ساختن عمارت را شروع می کنند. گویا حضرات خیلی عجله دارند و به آنها القاء شده است که می توان خانه را بر روی شنزار مستحکم قدرت های بیگانه ساخت، گوئی شنزاری که وعده می دهند همان سنگ خارای مشهور باشد. غافلند از اینکه در صورت بنای ساختمان بر شن تخیلی مقاوم، فرمان آن مقاومت پیوسته نیست و بزرگی و کوچکی آن در دستان سلطه گر قرار می گیرد، وابستگی یعنی همین. مثل اینکه آقایان سرنوشت محمد رضا پهلوی و پدرش را فراموش کرده اند. کلید واژه این تخیلات هم همان "ترک تخاصم" می باشد که برای بهبودی اوضاع نا به سامان موجود، پیشنهاد می دهند. گوئی ایران هار شده و شب و روز به این کشور و آن کشور حمله می کند و سلطه گران بیگانه دست روی دست نشسته اند تا جبهه اصلاحات این کشور هار را آرام کند. خجالت هم برای انسان کمی لازم است. گوئی آقایان در بوجود آوردن وضع موجود دست نداشته و ندارند. معلوم نیست این بیانیه کودکانه حاصل هم اندیشی ملی گرایانه است یا به دنباله همان برنامه ناکام ناتو می باشد. حاصل هرچه باشد، یک مجموعه را شامل می شود، از سخنان روحانی گرفته تا نامه سروش و غیره نشان می دهند که در برابر عقل جمعی و وطن دوستی مردم در آن تجاوز دوازده روزه غافلگیر شدند و شمشیر را اکنون از رو بسته اند و لزوم وابسته کردن کشور را علنی کرده اند. زندانی در ذهنیات خودشان، گمان می کنند مردم از روی ناآگاهی چنین در برابر تجاوز بیگانه ایستادند و باید آنها را آگاه نمود که رمز رشد کشور در وابستگی به کدخدا می باشد.