این وبلاگ به جای وبلاگ "بیان نو" که توسط حاکمیت مسدود گردیده راه اندازی شده است

"این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است" ____________________________________________________________________________________________________

۱۳۹۸ دی ۱۷, سه‌شنبه

آیا ترامپ درمأموریت خود موفق می شود؟


گروه های تنظیم کننده سیاست جهانی که وابسته به سرمایه‌های بزرگ هستند، به هدف ایجادامنیت برای سرمایه، اعتقاد به سروری آمریکا در جهان، وجهانی کردن سرمایه دارند و برای ایفای نقش مسلط از سوی امریکا کوشش میکنند. اکنون بیشتر حاکمان برجهان تحت نفوذ همین گروه‌ها قراردارند. برای مثال، چند سال قبل از انتخابات اخیر ریاست جمهوری در فرانسه، گروه بیلدربرگ (1) که یکی ازاین گروه های نزدیک به صهیونیستها می‌باشد از امانوئل ماکرون (بانکدار در گروه روتچیلد) رئیس جمهور فعلی فرانسه که در آن زمان مسئول دفتر رئیس جمهور فرانسه بود، دعوت به عمل آورد تا درگردهمائی سالانه آنها شرکت کرده به او پیشنهاد ریاست جمهوری را بدهند(2). این گروه در سال 1954 وبعدازجنگ دوم جهانی با هدف لابی گری برای تحمیل رهبری جهانی آمریکا تاسیس شده بود که رؤسای بیش از 35 رسانه معتبر دنیا و شخصیت‌هایی نظیر برژنسکی و راکفلر درآن شرکت داشتند. نشست سالانه 2019 این گروه باشرکت حدود 130 نفر از 23 کشور جهان درماه مه در سویس تشکیل شد که در آن افرادی نظیر هانری کسینجر وجرد کوشنر داماد ترامپ وپادشاه هلند هم درآن حضور داشتند (3). نفوذ این گروه دراغلب کشورها کارساز بوده وآخرین تغییرات در عربستان سعودی و روی کار آوردن محمدبن سلمان هم در راستای این دخالت ها صورت گرفته است. همانطور که دربالا آمد، هدف اصلی این گروه سروری آمریکا برجهان است (به قولی، کدخدا). برجام روشی بود که اوباما رئیس جمهور آمریکا برای رسیدن به این هدف با ایران سرکش پیش گرفت.
هنگامی که برجام به امضاء رسید، طرفین مذاکرات ازجمله روحانی اعلام کردند که برجام های دیگری درراه اند. خامنه ای درسخنانی اعلام کرد بیشترازبرجام هیچ گونه مذاکراتی نخواهیم داشت. درحقیقت برجام هسته ای برای غرب مقدمه ای بودبرای برجام های دیگر نظیرتوافق برسرتوقف موشک سازی و تأمین امنیت اسرائیل، که هدف نهائی آن تمکین ایران (تبدیل آن به یک "کشورعادی") به تأمین منافع غرب درمنطقه، دربرابر نفوذ چین بود. ترامپ به مانند یک مذاکره کننده زبردست، رئیس جمهور آمریکا شد تابتواند با تردستی خود، برجام های دیگررا به سود اهداف تعیین شده مدیریت کند. اما جاه طلبی اوو تکیه براعتماد بیش از حد به خود، ونفرت از اوباما باعث شد تا از برجام خارج شود که بتواند ایران را در معامله جدیدی وارد کند و آن را به نام خود درتاریخ آمریکا به ثبت برساند. برای رسیدن به این آرزو، از بعداز خروج از برجام وعدم  توانائی دربرقراری مذاکرات جدید، شروع به تهدید حاکمان ومردم ایران کرد وتحریم های جدیدی را اعمال نمود. با امید به زانودرآوردن ایران، همراه با زیادکردن تهدیدها وتحریم ها، صبروحوصله پیشه کرد وبه تحرکات ایران که می توانست هرکدام را به عنوان بهانه ای برای حمله به ایران تلقی کند، مانند حمله به نفتکش ها، ساقط کردن پهباد، حمله به آرامکو، توجهی نکرد وجهان را به شگفتی وا میداشت. درهمین حال به جای پاسخ دادن، به عنوان یک معامله گرزبردست به امیدرسیدن به هدفش، همواره پیشنهاد مذاکره میداد. تاحدی که درپی سرنگونی پهبادآمریکایی، ترامپ نه تنها دست به عملی متقابل نزد، بلکه در سخنانی باتشکر از نیروهای ایرانی که به هواپیمای سرنشین دار آن کشور شلیک نکرده‌اند، گفت: بگذارید باهم ایرانی بزرگ بسازیم (نقل به مضمون). اگر نظر عمومی مبنی براینکه ترامپ سیاسی نیست را بپذیریم و یا برعکس اورا باهوش و سیاستمدار تلقی کنیم، فرقی نمی کند. این جمله باری سیاسی دارد و پرده از یک نقشه پنهان را برمی‌دارد. نقشه‌ای که به زعم طراحان آن، ازایران کشوری بزرگ و ثروتمند خواهندساخت که دخالتی آشکار در امور داخلی ما می باشد. نقشه راه ترامپ که بخاطرش به ریاست جمهوری رسید، این است که سلطه آمریکا بر جهان را پایدار کند وبتواند بدون اروپا سازوکار این سیاست را به خصوص دربرابر رشد چین عملیاتی کند. ایران درمنطقه خاورمیانه میتواندنقش اول را بازی کند. به همین دلیل چندسال فعالیت آخر ریاست جمهوری اوباما واین سه سال اول ریاست جمهوری ترامپ برایران متمرکز شده است. برای بقای هژمونی خودبرجهان، آمریکا باید برتمامی منطقه تسلط کامل بیابد. ایران سدی جدی بر سر راه این سیاست است. یا باید ایران را متقاعدکند ویا یک نیروی نظامی جهانی را در منطقه مستقر نماید. کوشش او برای ایجاد یک نیروی نظامی بین المللی درخلیج فارس راه به جائی نبرد و موفق نشد.
بعدازمانوردریائی مشترک بین ایران و چین وروسیه، وکشاندن پای چین به آب های منطقه که هفته ای پیش از ترورسلیمانی انجام شدوگفته می شود او مبتکراین مانوربوده است، گذشتن از خط قرمز آمریکا ونقطه مقابل طرح سروری آمریکا برجهان بود. به نظرمی رسد دلیل اصلی ترور او گذشتن از این خط قرمز بوده باشد. علت مهم دیگری، روابط خصمانه میان ایران و عربستان است که پشتوانه اصلی سیاست های اسرائیل و آمریکا درمنطقه می باشد. نخست وزیر عراق در مجلس آن کشور گفت " برای ثبت در تاریخ میگویم، قاسم سلیمانی حامل جوابی به پیام عربستان از سوی ایران بود که قبل از رسیدن، ترور شد" طبیعتا پیام و پاسخ آن نمی توانسته درراستای تشدید خصومت ها باشند، بنابراین، آن جواب درمسیر بهبود روابط بوده. اهمیت آن دراین می باشد که عربستان مبتکرآن بوده است. درصورتی که ادعای نخست وزیر عراق درست باشد، بهبود روابط این دوکشور به معنای شکست کامل سیاست های آمریکا واسرائیل در منطقه می باشد. آیا ترور سلیمانی می تواند جلوی این روند رابگیرد؟ مسلما نه! زیرا این امرنشانه اینست که عربستان از ابرقدرتی آمریکا ناامیدشده است. تروراواما کاررا برای آمریکا دشوارترکرده است زیرا عراق را هم برمشکل خودافزود واین کشوررا تهدید به تحریمی کشنده ترازایران کرد وآن کشوررا دربرابر برجامی عراقی قرارخواهدداد. تاچندماه پیش، ترامپ باغروروبا نگاه تحقیر ناتو را تهدید به ترک آن می کرد. امروز(6 ژانویه) درجلسه ناتو که در بروکسل تشکیل شده بود، خودرامجبوردیدنمایندگانی برای دادن توضیحات دقیقی دررابطه با ترورسلیمانی به هم پیمانان خود به آن جلسه بفرستد، که ظاهرا مورد انتقاد آن ها هم قرارگرفته باشد، کاری که بامردم آمریکا نکرد.
ترامپ آمریکارا که قراربود بر جهان سروری کند، درنظر افکار عمومی به کشورمتجاوز وسرکش وخطرناکی تبدیل کرد که جز به منافع خود نمی اندیشد. ترامپ رابطه ایران وآمریکاکه بعداز برجام کمی آرامش پیداکرده بود را به رابطه لج بازی کودکانه ای تبدیل کرده است که کنگره آمریکا را وادار نموده تا درفکر محدودکردن اختیاراتش برآید. اوکه می بایست آمریکا را اداره کند، کنگره را برآن داشته تا وقت خود را صرف اداره کردن خوداو کند. شکست های پی درپی آمریکا و ازدست دادن تدریجی موقعیت ابرقدرتی اش، این کشوررا در موقعیتی ضعیف و شاید خطرناکی قرارداده است. بادرنظرگرفتن نفوذ صهیونیست ها در دستگاه تصمیم گیری آمریکاوشخص ترامپ توسط دختر و دامادش، وموقعیت اسرائیل در منطقه ووابستگی اش به ابرقدرتی آمریکا، ممکن است دراین اوضاع و احوال، بدون درنظرگرفتن مصالح بین المللی به فکرراه انداختن جنگی همه گیرشوند تا طی آن، تمامی زیرساخت های نظامی و صنعتی وبه خصوص نفتی تمامی کشورهای منطقه را ازبین ببرند تا فرجه ای برای طرح توطئه ای جدید بیابند. دراین صورت، چین ودیگرکشورهای صنعتی برای مدت زیادی به نفت آمریکا که تولیداتش بسیاربالا رفته وروسیه وابسته خواهندشد وسروری آمریکا باوجودارتکاب جنایت برای مدتی تضمین میگردد. دراین مورد ایران باید بسیار هشیارانه عمل کند و هیچگونه بهانه ای را برای راه اندازی جنگ فراهم نکند. بی شک اسرائیل بیکار نخواهد نشست وبه دست جاسوسان وعوامل خود برای زمینه سازی یک جنگ تلاش خواهدکرد که ایران باید همواره این امر رارصد وخنثا نماید.
مردم وکنشگران ایران هم باید به موقعیت ضعیف آمریکا وخطراتی که کشوررا تهدید می کنند واقف شوند و بایک جنبش عمومی وعقلانی وآرام، نظام را به تمکین به حاکمیت خود وادارند ونظامی دیگر برقرار کنند. اکنون ایران درپرتگاه برجام قراردارد، درصورتی که درآینده برجامی دیگر لازم آید، این بار ایران درموضعی قوی تر قرارخواهدداشت تا بتواند حقوق ومنافع ملی ما را توسط منتخبین واقعی مردم دراستقلال و آزادی پاسداری کند.
__________________________________________________________________

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر