این وبلاگ به جای وبلاگ "بیان نو" که توسط حاکمیت مسدود گردیده راه اندازی شده است

"این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است" ____________________________________________________________________________________________________

۱۴۰۲ اسفند ۲۸, دوشنبه

گذری بر آیه 34 سوره نساء

  

در ابتدا باید به این امر توجه داشت که آیه از آیات متشابهات می باشد که این دسته آیات، بنا به دستور صریح قرآن در زمان و مکان باید توسط متخصصین امر تأویل می شدند، و بشوند اما با تأسف همانند دیگر آیات متشابهات از زمان پیامبر منجمد مانده اند. باید به این امر هم توجه داشت که -به جز ابتدای آن- آیه عموم مردم را خطاب قرار نمیدهد و محدود است به زوج ها. و بازهم محدود است به آن دسته از زوجها که گرفتار مسئله خاصی در روابط زناشوئی شان هستند.   

الرِّجَالُ قَوَّمُونَ عَلى النِّساءِ بِمَا فَضلَ اللَّهُ بَعْضهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَلِهِمْ فـَالصلِحَت قَنِتَتٌ حَفِظتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظ اللَّهُ وَ الَّتى تخَافُونَ نُشوزَهُنَّ فَعِظوهُنَّ وَ اهـْجـُرُوهُنَّ فى الْمَضاجِع وَ اضرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطعْنَكمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيهِنَّ سبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كبِيراً

  ترجمه

مردان ستون پایه-نگهبان زنانند، بخاطر فضلی که خداوند به بعضی نسبت به بعضی دیگر  بخشیده است (1) و به خاطر انفاق کردن  از امـوالشـان. و زنان صالح آنها هستند كه سازگار و متواضعند و در غیاب (همسر خود) این (سازگاری) را حفظ میکنند همچنان که خدا در غیاب و آشکار حافظ است. و (اما) آن دسته از زنان را كه از "نشوز" شان (عدم همراهی) بيم دارید، پند و اندرز دهید و (اگر مؤثر واقع نشد،)  از خوابگاه آنها دورى نماييد (اگر آنهم مؤثر نشد)،  برانگیزید شان و اگر کنار آمدند، به آنها تعدی نكنيد ( صالح باشید ) و (بدانید) خداوند بلند مرتبه و بزرگ است.

 

همانطور که در بالا آمد، ابتدای آیه اما عمومی است (الرِّجَالُ قَوَّمُونَ عَلى النِّساءِ بِمَا فَضلَ اللَّهُ بَعْضهُمْ عَلى بَعْضٍ).

کلمه (قیم) به معنای آن کسی است که مسئول قیام به امر شخص دیگر است، و کلمه(قوام) و نیز(قیام) مبالغه در همین قیام است (2). و همچنین به معنی دوام  و ثابت قدمی می باشد (3) پس درابتدای آیه، مسئولیت  مردان را در برابر زنان یادآور میشود. وآن قیام به امورات از جمله مالی زنان در جامعه است. و در  قبال آن، مسئولیت زنان (متأهل) را به سازگاری با  همسر و حفظ آن در پنهان و آشکار فرا می خواند(زنان صالح).

در پی آن می فرماید(وَ الَّتى تخَافُونَ نُشوزَهُنَّ فَعِظوهُنَّ وَ اهـْجـُرُوهُنَّ فى الْمَضاجِع وَ اضرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطعْنَكمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيهِنَّ سبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كبِيراً)

در اینجا آن دسته از مردان را مورد خطاب قرار میدهد که در دل آنها هراس هست از سرپیچی همسرانشان در برابر وظائف زناشوئی که در عهدۀ آنان قرار دارد.

نشوز در اصل از ماده (نشز) به معنى (زمين مرتفع ) مى باشد(4). یعنی ناهمواری در زمین. به کارگیری آن برای انسان به معناى سرپیچی و ناهمراهی است که در مورد یک زوج، به عدم تفاهم و نارضایتی در جریان زندگی است که به سردی روابط منجر میشود. در کلمه (فعظوهن ) فاى تفريع آمده، و موعظه را نتيجه ترس از نشوز قرار داده، نه از خود نشوز(5). ترس از نشوز این واقعیت را نیز باز می گوید که این هراس شوهر است که می تواند کانون خانواده را متلاشی کند و هدف آیه بیشتر متوجه زدودن این هراس در روان او، با همراه شدن زن می باشد.

پس مبنای رهنمود آیه، خوف(ترس و واهمه) از سست شدن اساس خانواده  است. در حقیقت، این آیه در مورد مردی است که در پی اظهار بی مسئولیتی یا عدم دلبستگی در روابط خانوادگی و  یا نا هماهنگی همسرش برای  ادامه زندگی مشترک دچار هراس و ترس میشود. مسلم است که بهترین سرنوشت اینگونه رابطه زناشوئی، ازطرفی ناسازگاری زن و ازسوی دیگر، ترس شوهر، جدائی خواهد بود. برای بهبود  بخشیدن به این رابطه ناسالم و رفع ترس ایجاد شده، از شوهر میخواهد ابتدا با همسرش در این مورد به گفتگو بنشیند. بدیهی است که در جریان گفتگو در باره این روابط ناسالم، حقایقی برای طرفین روشن میشوند. چنانچه کمبودهائی از نظر روانی و علاقمندی یا  جسمی و یا مادی در کار باشند،  در جریان گفتگو، یا رفع میشوند یا تصمیماتی برای مرتفع کردن آنها گرفته می شوند.  دراین گفتگوها معلوم میشود، زن همواره علاقه به  ادامه زندگی با همسرش دارد یا ندارد. اگر علاقه به ادامه زندگی نبود، در روال معمول متارکه میکنند، هدف این آیه برای پیشگیری از همین متارکه می باشد. اما اگر زن اظهار علاقه و تمایل به شوهر و خانواده  نشان داد و در نگهداری کانون خانواده اصرار ورزید، اما همچنان در روابط زناشوئی بی میلی نشان داد، بنا بر نظر آقای بنی صدر، وجود نوعی بیماری محرز میشود. با توجه به اینکه دراین آیه نافرمانی زن (نشوز) مورد سرزنش و تقبیح مستقیم قرارنگرفته و عقوبتی (مجازات) برای آن درنظر گرفته نشده است، خود دلیلی بر پیش بینی وجود بیماری میباشد.

اما اول آیه به شوهر هشدار داده و او را به عنوان مرد، به انجام مسئولیتش در قبال زن(قوامون علی النساء)موظف گردانده. در این صورت ترک همسر بیمار از سوی مرد را مجاز نمی داند. بدین قرار قرآن  مرحله دیگری را پیشنهاد می کند و آن دادن ابتکار عمل بدست شوهر، با اجتناب از هم خوابگی با همسرش  است.  تا از طرفی با ایجاد اعتماد به نفس در خود بتواند بر عارضه ترس مسلط شود و ازسوی دیگر ممکن است در اثر این جدائی نسبی و موقتی،  همسرش میل به ادامه زندگی و یا احیانا روابط جنسی را بازیابد . درصورتیکه این مرحله هم جواب نداد، راه حل سوم را تجویز میکند،( وَ اضرِبُوهُنَّ) برانگیختگی او. همانطور که در معنای  ضرب آمده است (6)، می تواند با عملکرد های گوناگون صورت گیرد. متشابه بودن آیه که به معنای به روز رسانی مستمر آن با زمان می باشد، این پیام را می دهد که در این زمان می توان از وجود متخصصین (الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ ) امر استفاده کرده و بهترین و علمی ترین گزینه را انتخاب کرد.

اما تمامی مفسران، خشن ترین معنای ضرب، یعنی کتک زدن را برگزیده اند. این مقاله قریب بیست سال پیش نوشته شده و آن را برای آقایان منتظری و صانعی فرستادم، آنها تنها ایرادی که گرفتند همین برداشت از ضربه بود که با استناد به یک حدیث از امام صادق ع که کتک زدن اما با مسواک (بدون صدمه وارد آوردن) باشد را صحیح دانستند. نظر امام صادق در نفی و یا تقلیل خشونت در جامعه آن روز که هنوز از فرهنگ خشونت بر ضد زن مرسوم در پیش از اسلام خلاصی نیافته بوده، خود شاهدی است از وجوب سیال بودن آیه متشابه در زمان و مکان. در حقیقت زدن با مسواک به معنای تقبیح کتک زدن می باشد که اظهارش در آن زمان برای جامعه پذیرفتنی نبوده است.

قرآن در آیه های فراوانی اعمال خشونت را نهی کرده است. در همین آیه می فرماید "تعدی" نکنید. زیرا تعدی که خود اعمال خشونت است را ظلم به خود تلقی کرده و آن را نهی می کند. مرد و زن بنا بر قاعده قرآن باید بر سر حق بایستند. پس رفتارشان باید بی ضرر باشد: نه زیان بینند و نه زیان برسانند. بلکه فایده رسانند و فایده برند. پس اگر قرآن، رهنمودی بدهد مغایر اصل راهنمای عمومی، تناقض ببار می ﺁورد . و همچنین به دلیل اینکه تکلیف جز عمل به حق نیست، مرد را مکلف به تکلیفی نمی کند که حق نباشد و به او زیان رساند. بنا بر این، به مرد اجازه خشونت علیه زن و  تجاوز به حقوق او را نمی دهد. بلکه وظیفه او می داند رعایت حقوق زن و دفاع از این  حقوق ( قوامون علی النساء ) را. 

واژۀ "ضرب" در قرآن به مناسبتهای  گوناگونی نظیر "اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ" (خطاب به موسی ع : با عصایت به سنگ بزن) یا " ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ" ( جابجا شدن، مسافرت کردن)  یا  "ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ" (عمل کردن در راه خدا)   یا "ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ" (مهر ذلت برآنها زده شد) ویا " كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ" (مثال زدن) استعمال شده است. اما در دو ﺁیه بمعنای برانگیختن است : در سوره بقره، ﺁیه 72 ، پس از آنکه یادآوری می کند قتل کسی را که می خواستند مخفی کنند، می فرماید با استخوان گاو به مرده بزنند و چون چنین کردند، خداوند مرده را زنده کرد. در این ﺁیه، ضرب بمعنای زدن در ﺁیه 50 سوره انفال نیست . بلکه عمل برانگیختن به قصد تجدید حیات است. همینطور است در ﺁیه 34 سوره نساء. بجاست یادآور شویم که در خود قرآن هم، ضرب به 14 معنی ﺁمده است .

 می بینیم که "ضرب" اقدام به عملی است برای رسیدن به هدفی مشخص. حال باید دید در این آیه هدف از " وَ اضرِبُوهُنَّ" (آنها را بزنید) چیست؟ همانگونه که دیدیم، هدف به میل آوردن واززندگی لذت بردن زن است همراه با محترم شمردن حقوق زن و حقوق شوهر(اصول قرآنی). اگر منظور از این کلمه، کتک زدن و تنبیه کردن زن باشد، هم حقوق مسلم زن مورد تجاوز قرارگرفته، هم حقوق مرد(8)، که با اصول قرآن در تضاد قرارمیگیرد. پس مقصود از " وَ اضرِبُوهُنَّ" تحرک بخشیدن و برانگیختن زن به بازیابی میل به زندگی است. وقتی بنا بر تحرک بخشیدن است، خشونت معنای معمول خود را از دست می دهد و به نوعی فن  به شوق ﺁوردن و به شوق ﺁمدن بدل می شود وکامیابی در زندگی مشترک را برای هر دو طرف کاملتر می کند .

سپس می فرماید "هنگامی همراهی کردند به آنها تعدی نکنید". معنای تعدی نکنید تأکید مجددی است بر تجاوز نکردن به حقوق زن و مفهوم خشن نبودن واژۀ ضرب. به دلیل آنکه هدف خشونت تخفیف و تحقیر و تخریب است و این هدف مغایر حق زن و حق مرد است، آن را نهی می کند. اگر چنین شد، بر حق استوار می مانند و زور محل عمل پیدا نمی کند و خشونت زدائی بمعنای صحیح کلمه انجام می گیرد (8). با این همه شواهد روشن از معنای ضَرَبَ، اصل راهنمائی که قدرت باشد، بدون درنگ کتک زدن زن را در نظر می بیند زیرا در روابط قوا قرار دارد که در این روابط قوی تر اجازه تعدی به ضعیف تر را امری عادی تلقی و ترویج می کند.

از نظر عقلی که به آیه بنگریم، خطاب اصلی به مردان است و آنها را به مسئولیت خویش در قبال زنان فرا می خواند، و دلیل اصلی ناهماهنگی در خانواده را عارضۀ ترس و هراس مرد میداند. اما احتمال عارضه نزد زن را هم در نظر می گیرد و برای حل مسئله رهنمود هائی را ارائه می دهد. عقلا چگونه می توان باور کرد که برای حل معضل امر به کتک زدن زن داده باشد؟ این برداشت از ذهن یک خشونت طلب بر می آید، خواه متعصب دینی باشد برای ارضای خشونت طلبی خویش، خواه مخالف دین و به هدف تخریب آن با پناه بردن به خشونت.

 

 

__________________________________________________________

1-      در آیۀ قبل (32) به این امر پرداخته و روشن کرده است که میان زن و مرد تفاوت هائی وجود دارند که نباید بر این تفاوت ها حسرت خورد. (و آنچه را که خداوند به برخی از شما ارزانی داشته بر برخی دیگر طمع نکنید، مردان از آنچه به دست آورده اند بهره ای دارند و زنان نیز از آنچه به دست آورده اند بهره ای دارند و از فضل او از خدا بخواهید که خداوند متعال است).

تفاوت های بین انسان ها را بیان می کند مبنی بر اینکه به دلیل وجود تفاوت، طرفین امتیازاتی نسبت به یکدیگر دارند. این تفاوت ها نباید موجب تمنا گردد و فاصله بین انسان ها برقرار کند و موجب روابط قوا گردد. و ارزش زن و مرد را به این تفاوت ها نمیداند بلکه به تلاش و رشد خود آنها که هرچه را به دست آورده اند موکول می کند.

2-      ترجمه المیزان- سوره نساء آیه 34

3-      وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً يونس: 105. اقامه در اينگونه آيات ظاهرا بمعنى دوام و ثبوت است يعنى: پيوسته توجّه بدين كن و بدان ملازم باش.

4-      تفسیر نمونه- نساء آیه 34

5-      ترجمه تفسیرالمیزان همان

6-     باید به این نکته توجه داشت که در زمان نزول قرآن تعداد واژه هائی که استفاده می شدند بسیار کم بود و از یک واژه برای معانی مختلف استفاده می شد:

واژۀ ضَرَبَ  یکی از آن واژه ها است که در خود قرآن هم به معانی مختلفی استفاده شده است. در لغتنامه المعانی برای این واژه مفاهیم زیادی آورده شده که تعداد آنها به ده ها می رسند. و دامنۀ آن از زدن (کتک) تا نوازش کردن می تواند گسترش یابد. به مثال زیر بسنده می شود:

المعانی= يمكنهم أن يضربوه عن طریق ضربكِ أنتِ. با ضربه زدن به تو میتوانند به پدرت ضربه بزنند. در این مثال روشن است که مفهوم ضربه، کاملا روانی است و جسمی نمی باشد.

7-      تجاوز و تعدی به دیگری از نظر قرآن، ظلم به نفس خویش است: به عنوان نمونه آیه زیر را می توان مدنظر داشت.  تفسیر نوین:  سوره البقرة آيه 231  وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النَّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلاَ تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لَّتَعْتَدُواْ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلاَ تَتَّخِذُوَاْ آيَاتِ اللّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنزَلَ عَلَيْكُمْ مِّنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُم بِهِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ  و هنگامى كه زنان را طلاق داديد، و به آخرين روزهاى (عدّه‏) رسيدند، يا به طرز صحيحى آنها را نگاه داريد [و آشتى كنيد]، و يا به طرز پسنديده‏اى آنها را رها سازيد! و هيچ‏گاه به خاطر زيان رساندن و تعدّى كردن‏، آنها را نگاه نداريد! و كسى كه چنين كند، به خويشتن ستم كرده است‏.  آيات خدا را به استهزا نگيريد! و به ياد بياوريد نعمت خدا را بر خود، و كتاب آسمانى و علم و دانشى كه بر شما نازل كرده‏، و شما را با آن‏، پند مى‏دهد! و از خدا بپرهيزيد! و بدانيد خداوند از هر چيزى آگاه است

8-      در آیه بعدی یعنی آیه 35 سوره نساء این پیش بینی درنظر گرفته شده است: وَ إِنْ خـِفـْتـُمْ شـِقـَاقَ بـَيـْنـهـِمـَا فَابْعَثُوا حَكَماً مِّنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِّنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَا إِصلَحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنهُمَا إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً خَبِيراً ترجمه -و اگـر از جـدايـى و شـكـاف ميان آنها بيم داشته باشيد، داورى از خانواده شوهر، و داورى از خـانـواده زن انـتـخـاب كـنـيـد (تـا بـه كار آنان رسيدگى كنند) اگر اين دو داور تصميم به اصلاح داشته باشند خداوند كمك به توافق آنها مى كند، زيرا خداوند دانا و آگاه است و از نيات همه با خبر است.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر