این وبلاگ به جای وبلاگ "بیان نو" که توسط حاکمیت مسدود گردیده راه اندازی شده است

"این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است" ____________________________________________________________________________________________________

۱۳۹۵ شهریور ۲۲, دوشنبه

آیات منجمد ماندۀ قرآن


قرآن در آیه هفتم از سوره آل عمران (1) به صراحت و روشنی تمام، آیات مندرج در خود را به دو دسته، محکمات و متشابهات تقسیم می کند. و با همان روشنی و شفافیت، آیات محکمات را تنزیل یافتۀ «ام الکتاب» برای فهم بشر یا همان لوح محفوظ که برنامه خلقت می باشد و کسی جز خدا برآن اشراف ندارد توصیف می کند. باز هم با همان شفافیت و صراحت، تأویل یا تفسیر آیات دسته دوم، یعنی متشابهات را تنها در صلاحیت خدا و راسخان در علم، یا دانشمندان می داند (2). هم چنین، در این آیه، متشابهات را در برابر محکمات آورده است، به بیان دیگر، آن چه متشابه است محکم نیست و آن چه محکم است، متشابه نمی باشد. بنابراین، با هیچ تفسیر و هیچ توجیهی نمی توان و نباید این دو دسته آیات را از یک جنس قلمداد و خلاف متن صریح قرآن عمل کرد.
قرآن، چه در این آیه و چه در آیات متعدد دیگری، آیات محکمات را که از ام الکتاب یا خزائن غیب هستند به خدا نسبت می دهد به ترتیبی که هیچ موجودی غیر ازاو به اصل آن ها دسترسی ندارد. به همین دلیل این آیات را منتسب به حق می داند که زمان و مکان در آن ها بی تأثیرند و همواره ثابت، شفاف، سازگار با فطرت انسان و حقوق او می باشند.
آیات متشابه را آیاتی معرفی می کند که به غیر از آیات محکمات (3)، و قابل تأویل (بازگرداندن به اول آن یا آیات محکمات -حق)هستند(4). به بیان دیگر، آیات متشابه آیات سیال و پویایی بوده وهستند که بایستی ازبطن جامعه باطل (جامعه عقب مانده حجاز در صدر اسلام) به سوی حق یا جامعه رشد یافته، در حرکت می بودند. قرآن این حرکت دادن آیات متشابه به سوی مقصود (حق) را در قلمرو متخصصین امور می داند(5). بنابراین، این آیات از دید قرآن آیاتی هستند که در زمان و مکان متغیر، اما همواره در بستر آیات محکمات (حق) به سوی حق، توسط دانشمندان تأویل می شوند. از نظر علی ابن ابیطالب "شبه را شبه نامیده‏اند چون به حق ماند" (6)، به بیان دیگر، حق نیست، اما در بستر حق قرار دارد.
قرآن می گوید محکمات مادر این کتاب هستند یعنی متشابهات از بطن آنها زاییده شده اند و به طور طبیعی هر بچه ای محتاج این است که پیوسته در رشد و تغییرو تحول و تکامل باشد. بنابراین، متشابهات آیات دینامیکی هستند که باید در بعد زمان و مکان، مانند کودک در رشد و تغییر و تکامل به حق، به ام الکتاب تاویل، یعنی به آیات محکمات ارجاع بشوند.
علامه طباطبائی در ذیل این آیه در جلد سوم صفحه 34 ترجمۀ المیزان می نویسد: «قسم دوم، آياتى (متشابهات) است مربوط به قوانين اجتماعى و احكام فرعى، و چون مصالح اجتماعى كه احكام دينى بر اساس آن تشريع مى‏شود وضع ثابتى ندارد، و احيانا متغير مى‏شود، و از سوى ديگر قرآن هم به تدريج نازل شده قهرا آيات مربوط به قوانين اجتماعى و احكام فرعى دستخوش تشابه و ناسازگارى مى‏شوند، وقتى به آيات محكم رجوع شد آن آيات، اين آيات را تفسير نموده، تشابه را از بين مى‏برد، آيات محكم تشابه آيات متشابه را، و آيات ناسخ تشابه آيات منسوخ را از بين مى‏برد».
یکی دیگر از دلائلی که پویایی آیات متشابه و تحول آنها را در راستای تکامل اثبات می کند همین آیات ناسخ و منسوخ می باشند. توضیح این که آیات منسوخ آیاتی  هستند که در مدت کوتاه رسالت پیامبرتحول یافته اند وجای خود را به آیات ناسخ داده اند. وجود آیات ناسخ و منسوخ در قرآن پویایی و رشد و تکامل آیات متشابه را به اثبات می رساند و نشان می دهد که قرآن کتابی است زنده و در حرکت و تحول دائمی. مفهوم واژه "تزکیه" که هدف نزول آیات قرآن است، "سامانه رشدکردن" می باشد، وبه دلیل این که رشد یک حرکت تکاملی از باطل به سوی حق می باشد، نه تنها لازمۀ آن استمرارتأویل آیات متشابه است، بلکه خود، تأویل می باشد(7).
مثالی دیگر که وجوب تأویل آیه های متشابه را ثابت می کند، آیه های مربوط به زنا می باشند. به رسم آن زمان، مجازات زناکار، سنگسار یا مرگ بوده است. در چنین جامعه ای، قرآن ابتدا در آیات 15 و 16 سوره نساء (8) مجازات زنا را حبس ابد خانگی قرار می دهد تا زنا کار را از مرگ رهانیده، حق حیات او را پاسداری نماید. اما در آیه 15 به صورت ضمنی می گوید که این حکم موقتی است و در آینده حکمی دیگربرای این جرم صادر خواهد شد. این موقتی بودن حکم، دو دلیل می تواند داشته باشد: دلیل اول این است که بگوئیم خداوند قادر به تشخیص حکمی نهائی برای این معضل اجتماعی نبوده است که با تعریف او که عاقل و عالم و دانای مطلق است در تضاد قرار می گیرد و قابل قبول نمی باشد. دلیل دوم موقعیت نامناسب فرهنگی جامعه برای پذیرش (از راه ایمان و نه زور) حکم می باشد. به بیان دیگر، وضعیت فرهنگی جامعه آن روز مهیای پذیرش حکمی دیگر نبوده است وحکم صادره موقتی بوده، ودر زمان و مکان همراه رشد جامعه، قابلیت تأویل داشته است. این امر وجوب تأویل مستمرآیات متشابه را ثابت می کند که با تأویل تدریجی آن ها به آیات محکمات، به سوی حق تکامل بیابند. به این ترتیب، در این آیات، ابتدا مجازات مرگ مرسوم در جامعه را با مجازات حبس نسخ می کند، آنگاه تغییرمجازات حبس ابد را که با حق آزادی انسان در تناقض است به آینده ای موکول می کند که جامعه در آن برای پذیرش حکمی دیگر آمادگی لازم را کسب کرده باشد. آنگاه در آیه 2 سوره نور(9) به وعده وفا کرده و مجازات حبس را با تازیانه زدن نسخ می کند تا حق آزادی انسان را محترم شمارد. این روند، مکانیزم تزکیه یا سامانه رشد دادن بشر به وسیله تأویل آیات متشابه به آیات محکمات (حق) را به روشنی نشان می دهد.

بنابرآن چه گذشت، عالمان و متخصصان علوم، از همان صدر اسلام طبق وظیفه ای که داشته اند می بایستی از ابتدای شکل گیری جامعه اسلامی، این دسته آیات را در جریان تحولات صورت گرفته در جوامع خودشان، بازنگری و تأویل به حق می کردند.
اما پس از رحلت پیامبر، تشکیلات حکومتی که میراث دینی او را هم در دست گرفت، قرآن حاضر را جمع آوری و تدوین نمود تا آن را به خدمت قدرت درآورد. از قرآن و دین و سنت پیامبر اسطوره ای ساختند تا پیام پویا (آیات متشابه) و رشد یاب قرآن را به مجموعه ای منجمد شده بدل سازند. با وجود کسانی مانند خلیفه چهارم  مسلمین علی ع که با این روش مخالفت می کرد، قریب به اتفاق مسلمانان راهی دیگر پیمودند. او از جمله می گفت : فرزندانتان را برآداب خود تربیت نکنید، چرا که آنها برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند(10).
آیۀ دوم سوره جمعه (11)، هدف از رسالت پیامبر را «تزکیه» یا سامانه رشددادن انسان ها اعلام می کند. همان طور که در بالا به اختصار آمد، تزکیه مجموعه عملکردی است از زدودن باطل یا ناحق ها از دستگاه روان انسان و به تبع آن، از جامعه، و جایگزین کردن آنها با حق و حقوق. نقش عملی آیه های متشابه همین مکانیزم حرکت رشد یابنده بوده است که به دلیل یکی کردن دین و قدرت، این آیات راکد و منجمد گذاشته شده اند. به این ترتیب قرآن پویا را به قرآن ایستا تبدیل کردند و آن را رفته رفته به کناری گذاشتند و به مردگان اختصاص دادند. در حقیقت، آیات متشابه موجود در قرآن، حرکت اولیۀ تزکیۀ (جامعۀ آن روز حجاز) به سوی رشد انسان وبه عمل درآوردن آیات محکمات در جامعه انسان ها و طبیعت در گذر زمان بوده است که توسط مسلمان ها در نطفه ناکام گذاشته شده اند.
  قرآن در زمانی نازل شد که جامعۀ حجاز از جنبه های مختلف اجتماعی در انحطاط کامل یا نزدیک به باطل محض به سر می برد. آن گونه که مشهور است، فرزندان دختر خود را از فقر فرهنگی و اقتصادی می کشتند. زن ها و افراد ضعیف از کمترین حقوق انسانی هم برخوردار نبودند. آیات متشابه برای چنین جامعه ای به مثابۀ انقلابی عظیم تلقی می شدند و عمدۀ مخالفتها با پیامبر بر سر نپذیرفتن همین آیات بودند زیرا با زندگی روزمره و تفکر عقب مانده و خرافاتی آنان سروکار داشتند. این مخالفت ها تا جایی جدی و واقعی بودند که پیامبر را در موضعی تدافعی قرار می داد تا با برخوردهای فیزیکی (غزوات) موانع ایجاد شده را از سر راه آن انقلاب بزرگ بردارد. با این وجود، کمی بعداز رحلت او، اغلب مفسران آن عصر نظیر ابن عباس  پسر عموی پیامبر به جای تأویل کردن آیات متشابه، مردم را از پیروی عملی آنها منع کردند(12). وبا تأسف فراوان، همین تفاسیر و رویه همچنان ادامه دارند. به این ترتیب آیات متشابه که ابزار اولیه رشد پویای بشر بودند توسط راسخان در علم سانسور گشته و در انجماد قرار داده شدند تا به صورت ابزاری برای فتنه گرانی که در این آیه آمده است، در آیند.


________________________________________________________________

پاورقیها:

1- هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْباب (آل عمران 7). و او كسى است كه كتاب را بر تو نازل كرد، قسمتی از آن، آيات محكم هستند كه ام الکتابند، و بعضى ديگر آيات متشابه می باشند، اما آن كسانى كه در وجدان هایشان کژی هست آيات متشابه را برمی گزینند تا به اين وسيله فتنه به پا كنند و به همين منظور آن آيات را به دلخواه خود تاويل مى‏كنند، در حالى كه تاويل آن را کسی جز خدا و راسخين در علم نمی دانند، مى‏گويند به همه قرآن ايمان داريم كه همه‏اش از ناحيه پروردگار ما است در صورتی که فقط  یادآوری برای خردمندان است.
2- عده ای از مفسران براین عقیده هستند که «و» در إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ برای عطف بر الله نیست و راسخون در علم از تأویل آیات متشابه عاجزند. این مفسران علم به تأویل متشابهات را خاص خداوند می دانند. آنها می گویند واو در اینجا نه برای عطف مفرد به مفرد بلکه برای عطف جمله به جمله می باشد و به عبارت دیگر جملۀ «ما یعلم تأویله إلا الله» را به جملۀ «الراسخون فی العلم یقولون...» عطف می کند یعنی این مفسرین الراسخون فی العلم را مبتدا و یقولون را خبر آن می دانند که در این صورت ترجمۀ آن چنین می شود: «تأویل آن را کسی جز خدا نمی داند و راسخین در علم می گویند ما به آن ایمان آورده ایم». این تفسیر پایه و اساسی ندارد. زیرا اگر آیات محکم قرآن یعنی ام الکتاب برای فهم بشر نازل شده اند، که چنین است، چرا راسخان در علم نتوانند آیات متشابه را که برای بشر نازل شده اند تأویل کنند؟ و تاویل آنها به خدا اختصاص داده شده باشد؟ مگر قرآن برای خدا نازل شده است؟ وبرعکس اگر محکمات روشن و شفاف و به خصوص حق باشند، چه ضرورتی به تأویل آن ها توسط انسان وجود دارد؟ بنابراین آیه، آیات محکم یعنی همان ام الکتاب به اندازه فهم بشر هستند و نیاز به تأویل ندارند. در نتیجه، آیات متشابه تأویل پذیر به آیات محکم می شوند. مفسرانی که دراین آیه، تأویل آیات قرآن را مختص خداوندی قرار داده اند که خود، نازل کننده آنها است از شأن ومقام الهی بی خبرند. در حقیقت، نام الله در این آیه محیط بر راسخان درعلم می باشد، به این معنا که آنان مستقل از او نمی توانند آن آیات را تأویل نمایند. به بیان دیگر، راسخان در علم بدون در نظر گرفتن آیات محکمات (همان ام الکتاب) قادر به تأویل آیات متشابه نیستند. شاهد این ادعا هم دنباله آیه است که می گوید: «مى‏گويند به همه قرآن (محکمات و متشابهات) ايمان داريم كه همه‏اش از ناحيه پروردگار ما است».
3- «وأُخَرُ مُتَشابِهاتٌ» أخر با ضم اول و فتح وسط جمع آخربه فتح خ می باشد که به معنای «دیگر» یا «دیگری» است و وقتی گفته می شود «دیگر» منظورغیر از اصل می باشد که مفسران به این امر توجه چندانی نشان نداده اند. در سوره اسراءِ آیه 22 آمده است: لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ- یعنی: با خدا، خداى ديگر مگير. یعنی غیر از خدای حقیقی. به این ترتیب، واژه «أخر» در این آیه از اهمیت زیادی برخوردار می شود زیرا آیات متشابه را تصویری خام و ناپخته از آیات محکم می داند که باید توسط نخبگان در طول زمان تأویل شوند.
4- راغب در کتاب «مفردات القرآن» در تعریف لغوى «تأویل» مى‏گوید: «التأویل من الاول اى الرجوع الى الاصل و ذلک مورد الشى‏ء الى الغایة المراد منه علماً کان او فعلا ففى العلم نحو....» یعنی: تأویل از ماده اَوْل، به معناى رجوع به اصل است و آن عبارت از برگرداندن چیزى به غایت و مراد، چه در باب علم باشد و چه فعل. در معناى علمى، مانند آنچه در آیه 7 سوره آل عمران آمده است.
5- راسخان در علم به کسانی گفته می شود که علم دروجودشان نهادینه شده باشد. نکته جالب در این آیه این است که راسخون در علم یک مفهوم عام است یعنی قرآن حق تأویل و تفسیر آیات متشابه را به مسلمان بودن عالم مشروط نکرده است. قرآن به راسخان در علم توجه خاصی دارد و برای آنان ارزش قائل می باشد. لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْك....سوره نساء آیه 162- ولى آن دسته از آنها (اهل کتاب) كه راسخ در علمند و آنها كه ايمان دارند به آنچه بر تو نازل شد..... دراین آیه راسخان در علم (یهودی) را در مورد قبول آیات قرآن با مؤمنین در یک ردیف قرار داده است. زیرا هدف غائی حق است و علم یکی از نمادهای حق می باشد.
6- انما سمیت الشبهه شبهة لانها تشبه الحق..... نهج البلاغه خطبه 38.
7- در این جا واژه های تزکیه و تأویل قرابت می جویند و این قرابت، آیۀ یکم از سورۀ هود  را تفسیر می کند که خود ازمعجزات قرآن به حساب می آید.كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِير. یعنی- اين كتابى است كه يك غرض را مى‏رساند، غرضى كه وقتى شكافته شود به صورت آيات در مى‏آيد، که از ناحيه خداى حكيم و آگاه است.
8- وَ اللاَّتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْکُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّی یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً - وَ الَّذانِ یَأْتِیانِها مِنْکُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ کانَ تَوَّاباً رَحِیماً
 (و کسانی از زنان شما که مرتکب زنا می‏شوند چهار نفر از مسلمانان را به عنوان شاهد بر آنها بطلبید اگر گواهی دادند آنان را در خانه‏ خود نگاه دارید تا مرگشان فرا رسد یا اینکه خداوند راهی برای آنها قرار دهد. و آن مردان و زنانی که (همسر ندارند و) اقدام به ارتکاب آن عمل می‏کنند آنها را آزار دهید (حد بر آنها جاری نمایید) و اگر توبه کنند و اصلاح نمایند از آنها درگذرید زیرا خداوند توبه پذیر و مهربان است).
9 - الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ.
(زن و مرد زناکار را هر یک، صد تازیانه بزنید، و هرگز در دین خدا رأفت شما را نگیرد اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید، و باید گروهی از مؤمنان مجازات آنها را مشاهده کنند).
10- لا تقسروا اولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم. (ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۶۷).
11- هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِين.  (اوست آنكه از ميان امی ها پيامبرى را برانگيخت كه آيه‏هاى وى را براى ايشان بخواند و آنان را مهیای رشد گردانده و به رشد سالم برساند، و کتاب و علم را به ايشان بياموزد، که پيش از این آن ها در گمراهى آشكار بودند).

12- طبرى، جامع‏البیان، مصر، دار المعارف، ج6، ص174- متشابهات عبارتند از منسوخ قرآن و مقدم آن و مثال و اقسام و آنچه با آن ایمان آورده مى‏شود، ولى عمل نمى‏شود.


۶ نظر:

  1. دتهاست که میخواهم مقاله ای مبسوط در خصوص محکمات و متشابهات قرآن بنگارم که مجالش دست نداده است. مقاله آقای قدسی را که خواندم آن را شدیدا نیازمند نقد دیدم اما متاسفانه مجال آن هم نیست. این مقاله بسیار به بیراهه رفته و از نکاتی کلیدی غافل شده است.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. امیدوارم مجال بیابید و نقد خود را در جهت روشن شدن هرچه بیشتر این امرمنتشر کنید، بلکه این کتاب پویا از انجماد خارج شده و بشر را از گرفتاری هائی که برای خود درست کرده است نجات دهد.

      حذف
    2. باسلام و درود. این نظر بنده است در خصوص آیه 7 آل عمران.
      https://www.enghelabe-eslami.com/component/content/article/19-didgagha/maghalat/21260-2016-09-23-06-03-41.html?Itemid=0

      حذف
    3. جناب حق پور مقاله شما را خواندم و به جز چند تذکر غیر مهم آن را در راستای نوشته خودم دیدم. در واقع می تواند مکمل یا مقدمه ای باشد بر آن نوشته. مقاله ای است توصیفی که هیچ پیام جدیدی را در بر ندارد. منتظر نقد نوشته خودم بودم. چند تذکر کوتاه:
      1- نوشته اید آیات محکمات مادر کتاب هستند. اگر منظور از کتاب همین قرآن باشد حق با شماست. اما منظور قرآن از ام الکتاب، همان خزانه های غیب یا برنامه خلقت (حق) می باشد.
      2- ابتغاء تأویله، نمی شود "به هدف تأویل آن" ، بلکه دقیق ترش می شود "به هدف تأویل به رای آن" می باشد. به بیان دیگر، ایراد قرآن بر تأویل نیست، بلکه ایراد بر تأویل به رأی دارد.
      سلامت و موفق باشید

      حذف
  2. با سلام وآرزوی تندرستی وموفقیت شما
    1 {هو الذي أنزل عليك الكتاب منه آيات محكمات هن أم الكتاب وآخر متشابهات … الآية}
    در این ایه ایات کتاب را بیشتر از دو نوع معرقی می کند . اگر ایات فقط مخکم ومتشابه بود بجای آخر الْأُخْرَىٰ می اورد
    مانند آیه 282 سوره بقره أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَىٰ نوع دیگر الآيات ایات تفصيل الكتاب است
    2 شما از کجا استخراج کرده اید که
    ام الکتاب" همان لوح محفوظ است
    3 معنی ندارد پیامبری بیاید وآیاتی که خودش آورده نسخ کند آنچه که نسخ شدنی است مربوط به پیامبر قبل از خود است ممکن است آیاتی مختلف مربوط به شرایط مختلف باشد
    4 تاویل آمدنی است .
    درپایان بعنوان یکی از شاگردان شما خواهش میکنم اگر برایتان مقدور است کتاب " الكتاب والقرآن – قراءة معاصرة" که بزبان عربی است که همه مطالب بلا توضیح مدهد برایمن ترحمه یا خداقل مطلعه فرمایید http://www.shahrour.org/?page_id=108 مولف محمد شحرور
    با احترام عباس

    پاسخحذف
  3. باسلام و تشکر از الطاف شما:
    1- معنی واژه آخر به فتح خ "دیگری" است. و این واژه در جملات گوناکون میتواند مفهوم گوناگونی هم داشته باشد. اما نفهمیدم رابطه اش باوجود بیش از دونوع آیه در قرآن چیست؟ نوع آیه با صفت آیه متفاوت است، "تفصیل" صفت یا حالت قرآن و آیه های آن است که از توحید پدید آمده است.
    2- اغلب مفسران همین برداشت را دارند. البته با در نظر گرفتن وحدانیت پیام خدا منطقی به نظر می رسد.
    3- این یک واقعیت است و تمام مفسران هم برآن تاکید دارند. این واقعیت یک پیام دارد که پیام مقاله بالا هم همین است که آیات متشابه، آیات زنده و پویا می باشند که توسط مسلمانان در حالت راکد و ایستا قرار داده شده اند.
    4- نفهمیدم منظور شما از "تأویل آمدنی است" چیست؟
    با استقبال از پیشنهاد شما کتاب را خواهم خواند. اما فعلا وقت چندانی در اختیار ندارم.

    پاسخحذف