چندروزی است به دنبال پاسخ پرسشی که من را رها
نمی کند هستم اما به جوابی نرسیده ام. کرونا بی رحم تراست یا انسان؟ اگر انسان بی
رحم تراست، چرا کشورهای جهان این چنینی در برابر کرونا یک دست وبایکدیگرمتحد شده
اند اما در برابر جنایات بشر بی حرکتند؟ واگر کرونا بی رحم تراست، به چه دلیلی می
توان آن را ثابت کرد؟ مگر کرونا تا حالا چند نفر راکشته است؟ پیش بینی های متخصصین
در بدترین حالت، کشته های جهانی را زیر دویست هزارنفر تخمین می زنند. تاجائی که
یادم هست، یک بمب اتم توسط انسان های دمکرات، دویست وپنجاه هزار نفر را در یک شهرو
از یک نژاد ویکجا هلاک کرد بدون این که انتخابی برای آنان قائل باشد، وشهرهائی را ویران نمود. یا کشتارروزانه و بی رحمانۀ
انسان هائی که هفتادسال است در قرنطینه خاورمیانه نگهداری می شوند و بی توجهی به
کشتاردریمن و سوریه و... اما کرونا نه نژاد پرست است ونه امتیازی برای پولدار قائل
است ونه به دین و مذهب کسی سرکشی می کند و انسان ها را نه یک جا، که یکی یکی
موردهدف خودقرار می دهد. به علاوه این انتخاب را برای انسان ها گذاشته است که اگر آنها
به طرفش نروند، آن هم کاری به کارشان ندارد. تا اینجا کرونا به عنوان موجودی زنده
و مخرب، نسبت به انسان از کرامت بیشتری برخوردار است. اما شاید بتوان فرقی بین
کرونا و انسان قائل شد. آن فرق این است که ظاهرا همه کروناها مخرب اند وبه یک نوع
عمل می کنند، اما انسان ها متفاوت اند وبعضی کرامات دارند و برخی فاقد آن هستند که
البته این آخر قضیه نیست و محتاج بررسی بیشتری می باشد.
می بینیم که این کرونای ریز وکوچک، تمامی حاکمان
جهان را ترسانده و دستپاچه کرده است. ترامپ باآن همه تکبر که روزهای اول زیر بار
دست ندادن با دیگران نمی رفت، وقتی کرونا را در چندقدمی خودش دید، هراسان آن را
جدی گرفت و خودش را، هم طراز و هم سطح دیگر انسان ها حس کرد. اما راهی برای تحریم
کرونا دراختیارش نیست زیرا کرونا به پول های او وابستگی ندارد. نخست وزیرکشور
باتمدن انگلیس اعلام می کند، بگذاریم کرونا تا جائی که می تواند بکشد، آنانی که
زنده می مانند، کسانی هستند که دربرابرآن مقاومت کرده اند. پیام تکنیکی او این است
که جریان سرمایه را وابسته به انسان ها نکنیم، هرکسی که می میرد را جایگزین کنیم
بدون تغییردادن وضعیت "عادی" سرمایه داری. دقیق به اظهارات حاکمان توجه
کنیم، تنها نگرانی حکومت ها و به تبع آنها، رسانه ها، اقتصاد است ونه مرگ انسان ها.
آن هم نه هر اقتصادی، بلکه بورس، و بعدازآن دیگرسرمایه های بزرگ مالی وتولیدی.
دراین گیرودار، ترامپ درفکربه انحصارآمریکا درآوردن داروی ضدکرونا افتاده و به
پژوهشگران آلمانی پیشنهاد خریدن آنان را با میلیونها دلار میدهد. این کرونای
کوچولو چنان وحشتی بر بازارهای جهانی واردآورده که دولت های ثروتمند برای دلداری
سرمایه داران پیشنهاد اختصاص میلیاردها دلار و یورو به آنها داده اندتا نکند
نگرانی دردلشان ایجاد شود. اما این میلیاردها از کجا تأمین می شوند؟ البته باگرفتن
قرضه از خود آنها، وبازگرداندن آن باسود کلان توسط قشر تحتانی جامعه. مهم نیست که
این کرونای ریز در لابراتوار خفاش ها ساخته شده باشد یا در لابراتوار انسان ها،
وهرچند که می گویند از چین شروع شده، اما خیر مالیش به چین خواهدرسید. درحالی که
کشورهای صنعتی این روزها با این ویروس دست به گریبان هستند، چین دارد روزهای آخرکارزار
خودرا با آن می گذراند. این اختلاف زمان، ورق را به سود چین خواهد گرداند. ازهمین
حالا، این کشورهای پیشرفته، از نظر علمی و تجربه مبارزه با این ویروس، منبع مهم تری
از چین در اختیارندارند. بیشتر کشورهای اروپائی با کمبود ماسک و پاک کنندۀ الکلی
دست به گریبانند و چین تا اندازه ای به دادشان رسیده است.
اما مردم دنیا ظاهرا تنفر چندانی ازاین کوچولو
ندارند وباید با نیروی پلیس و ارتش بین آنها جدائی انداخت. شاید این محبت مردم به
آن، به دلیل عدالتش در گزینش قربانیانش باشد. عدالتی که مدتها است باآن سر وکاری
ندارند وبه واژۀ غریبی تبدیل شده است! درفضای مجازی می بینیم که باشادی وشعف می
نویسند فلان آخوند یا پاسدار ویا فلان وزیربراثر کرونا "به درک واصل
شد". قضاوت کنید، آیا می توان آن کوچولوی مخرب را با این انسان های خونخوار
مقایسه کرد؟ از بعداز جنگ دوم جهانی، زمانی که تصمیم عده ای براین شد که سرمایه را
جهانی کنند، به کمک رسانه ها برنامه های وسیع اجتماعی و فرهنگی بنانهادند تا انسان
هارابرای سرمایه داری جدید مهیا سازند وزندگی جدید را با مهتری و سروری سرمایه
همراه سازند. این همراهی تا آن حد در تار وپود انسان ها اینهمانی پیداکرده که محیط
امنی را برای انواع بی عدالتی ها و جنایات روزمره فراهم آورده است. اکثر حاکمان با
پول و بی رحمی وزور و تزویر به حاکمیت می رسند واین به لطف رسانه ها و خبرنگاران امری
"عادی" تلقی می شود. درآمریکای مهد دمکراسی، امری "عادی" است
وهمگان می گویند کاندیدی که بیشتر پول خرج کند(برایش خرج کنند)، رئیس جمهور می شود
ودر هر صورت باید حافظ سرمایه باشد نه خدمتگزار مردم. سرمایه اما محتاج به وضعیت
"عادی" است، این کرونای کوچولو مثل اینکه قصد دارد اوضاع را از وضعیت
"عادی" خارج کند. دست پاچگی حاکمیت ها در جهان به این علت است، نه نگرانی
ازمرگ انسان ها. جهان در فضای بی عدالتی و خشونت و پول پرستی وسلطه چنان فرو رفته
است که مفری ازاین منجلاب برایش نمیتوان متصورشد. دراین موقعیت یأس وناامیدی از
تحولی حتا جزئی، این دشمن کوچولو شاید بتواند چشمان مردم وحاکمان را به حقیقت وانسانیت
بازگرداند. اثرات وجودش را از هم اکنون می توان مشاهده کرد. درکشور خودمان، چه کسی
می توانست باورکند، هزاران زندانی را آزاد ویا به مرخصی بفرستند؟ این چیزی جزدلالت
برذلالت قدرت و انواع نماد زور در برابر ویروسی کوچک نیست که سریع عمل می کند
وباسرعتش وضعیت "عادی" را نه تنها برای حاکمان، بلکه برای مردم هم درهم
می ریزد. وضعیت "عادی" ای که عامل بی عدالتی ها و جنایت ها وفقر و فساد
وعقب ماندگی وزیرسلطه اطلاعات و اخباربودن است. امیدوارباشیم، این ویروسی که به
گفته متخصصان چندان هم کشنده نیست، با این همه خساراتی که به سلامتی انسان ها تحمیل
می کند، آنان را ازخواب غفلت بیرون آورد، به کسانی که ولع پول دارند بیاموزد که
این سرمایه داری چه اندازه بی پایه و اساس وشکننده است وبه این حاکمان بفهماند
آزاد گذاشتن مردم کاری سخت وناشدنی نیست وبالاخره به مردم حالی کند که این وضعیت
"عادی" که پذیرفته ودرآن زندگی می کنند، غیرعادی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر