این وبلاگ به جای وبلاگ "بیان نو" که توسط حاکمیت مسدود گردیده راه اندازی شده است

"این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است" ____________________________________________________________________________________________________

۱۳۹۳ بهمن ۲۶, یکشنبه

اندر محتوای نامه خامنه ای به اوباما


گفته شده اخیرا خامنه ای نامه ای در مورد مذاکرات هسته ای برای اوباما فرستاده است. از قرار، وزارت امورخارجه ایران فرستادن نامه ای از سوی خامنه ای برای اوباما در چند هفته اخیر را تکذیب کرده و نه اصل فرستادن نامه را. زمان نامه اهمیتی ندارد، آن چه مهم است، مطلبی می باشد که خامنه ای را شخصا مجبور به دخالت در امر مذاکره کرده است.  تحلیل گران گمانه زنی های مختلفی در مورد محتوای نامه به عمل آورده اند.
می دانیم پشت تحرکات مسئله فعالیت های هسته ای ایران و تحریم ها، وجود اسرائیل و تفکر توسعه طلبانه حاکم برآن می باشد. چگونه می توان پذیرفت که اساس مذاکرات هسته ای بدون ارتباط با ریشه بحران هسته ای، یعنی اسرائیل بنا نشده باشد؟ و مسئله امنیت اسرائیل در مرکز این مذاکرات قرار نداشته باشد؟ شایعات پراکنده در رسانه ها در مورد اختلاف بر سردرصد غنی سازی و تعداد سانتریفوژها و غیره، بیشتر به بهانه های کودکانه شبیه اند تا به یک گفتگوی استراتیژیک سیاسی و نظامی والبته اقتصادی در یک منطقه بحران زده و حیاتی برای سرمایه داری سلطه گر. آمریکا خوب می داند که بر فرض توافق، آسان نیست کنترلی مستمر وواقعی بر تعداد سانتریفوژهای یک کشور پهناور مانند ایران که در ساختن آنها خودکفا می باشد داشت، ودر نتیجه، به همین ترتیب در مورد درجه غنی سازی مواد هسته ای می توان نظارتی کارساز داشت. اصل طرح سلاح هسته ای هم بهانه ای بیش نیست، زیرا نه سلاح هسته ای دردی را از ایران دوا می کند و نه بر فرض دارا بودن، توانائی استفاده از آن را، به دلیل تبعات عظیم فاجعه بار انسانی، سیاسی، اجتماعی، محیط زیستی و اقتصادی که ازخود بر جا می گذارد، خواهدداشت. در هرحال، تعداد سانتریفوژها و مقدار غنی سازی موضوعاتی نیستند که محتاج صرف این همه وقت از سوی سیاست مداران باشد. زیرا امری است فنی که بیشترباید توسط کارشناسان انجام شود، نه مسئولین سیاسی.
آمریکا معمولا درموارد در گیری با کشوری کوچک، یا وارد مذاکره نمی شود، مانند کره شمالی و کوبا (تا حدی که ناظران، مذاکرات اخیربا کوبا را تاریخی قلمداد می کنند)، و یا حوصله زیادی در مذاکرات از خودش نشان نمی دهد و با مشاهده مقاومت طرف گفت و گو، به انواع خشونت دست می زند. نظیر انجام کودتا و ترور و حمله نظامی و غیره. در این مورد استثنائی، جهان ناظر صبر و حوصله و تعامل خارج از معمول آمریکا می باشد.
علاوه بر بحران حاکم بر منطقه ونقش ایران درآن، آمریکا هدف مهمی را دراین مذاکرات دنبال می کند، وآن تضمین گرفتن ازایران برای امنیت اسرائیل می باشد. در صورت موفقیت، این امریک پیروزی بزرگی برای آمریکا خواهد بود، زیرا این کشور بابت توسعه طلبی های اسرائیل، شش دهه است که هرینه های گزافی را متحمل شده است. اما این توافق بر فرض به عمل درآمدن، چیزی نیست که نتان یاهو و افراطیون آمریکائی با آن موافق باشند. دلائل زیادی براین امر وجود دارند که مهم ترین آنها استراتژی توسعه طلبانه اسرائیل می باشد که جناح های قدرتمند اسرائیلی برسرآن توافق دارند. اسرائیل همچنین می‌خواهد مدیریت سیاست امریکا در خاورمیانه با خودش، اگرنه در راستای تأمین منافع اسرائیل باشد. این توسعه طلبی و تطابق سیاست امریکا در منطقه برمنافع اسرائیل نیزهدف صهیونیسم جهانی هم هست که هزینه های این بحران را می پردازد. در صورتی اوباما موفق به این کار شود، اکثرجمهوری خواهان آمریکا و بعضی دمکرات ها، دیگر از فرصت هائی که بحران اسرائیل برای آنها در انتخابات ایجاد می کند، بهره مند نخواهند شد. صهیونیست هاهم دیگر بهانه ای برای فشار آوردن بر دستگاه دیپلماسی آمریکا برای پرداخت هزینه بابت اسرائیل در دست نخواهند داشت. حملات مرگبارومهم اخیر حزب الله به ارتشیان اسرائیلی که به تلافی کشته شدن یک پاسدار ایرانی در جولان سوریه توسط اسرائیل صورت گرفت، وبی جواب ماندن بی سابقه آن از سوی اسرائیل، نشان از بحران عمیقی دارد که اکنون بین اسرائیل و آمریکا بر سر این مذاکرات حاکم می باشد. این بی پاسخ گذاشتن حمله حزب الله، به آمریکائی ها نشان می دهد، پرداخت هزینه برای مسلط کردن اسرائیل بر منطقه بی حاصل می باشد.
با این تفسیر، محتوای نامه خامنه ای که گویای مدیریت مستقیم او بر مذاکرات می باشد، ربط پیدا می کند به تضمین امنیت و در واقع توسعه طلبی اسرائیل و احیانا شناختن موجودیت کشوری به نام اسرائیل. بسیار بعید است نامه خامنه ای در راستای توافق چنین استراتژی ای باشد، هر چند در عمل، در طول افزون بر سه دهه، تضعیف ایران و تضعیف کشورهای منطقه، این هدف را برآوردنی نشان داده باشد. زیرا درصورتی قراربر توافق بود، محتاج نوشتن نامه نمی شد. بنابراین می توان حدس زد که خامنه ای این شرط آمریکا را مشروط به برپائی یک رفراندم در سرزمین های اشغالی کرده باشد. همان پیشنهادی که قبل ازاین از سوی احمدی نژاد هم مطرح شده بود.




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر