این وبلاگ به جای وبلاگ "بیان نو" که توسط حاکمیت مسدود گردیده راه اندازی شده است

"این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است" ____________________________________________________________________________________________________

۱۳۹۷ آذر ۱۹, دوشنبه

چراکودتای خرداد 60 تکرار کودتای 28 مرداد بود؟


سخنان صادقانه ترامپ در مورد قتل قاشقچی مبنی بر این که منافع آمریکا بالاترازحقوق بشراست، درعمل، سیاست کلی واصلی آمریکا در تمام دوره ها بوده وهست.
برای تأمین همین منافع بوده که این کشور دربکاربردن خشونت در تاریخ بشر درتعداددخالت در کودتاها در دیگر کشورها، درکشتن انسان ها وبکاربردن سلاح های کشتار جمعی نظیر بمب اتم و سلاح های شیمیائی ودخالت های روزمره در تمامی نقاط جهان، مقام اول رادارا می باشد. دخالت های روزمره در کشورماهم در همین رابطه می باشد- منافع آمریکا!! به همین دلیل، ازشروع جنبش های اولیه انقلاب که باشعار مرگ بر آمریکا همراه بود، انقلاب نمی توانست مسئله اصلی این سلطه گر نباشد وروزانه به حل «مشکل انقلاب»، بروفق منافع خود نپرداخته باشد. طبق اسنادی که در نوامبر ۲۰۱۳ از حالت طبقه بندی خارج شدند، ازچند هفته قبل از پیروزی انقلاب و به خصوص بعداز خروج شاه ازایران، دکتر ابراهیم یزدی به عنوان نماینده خمینی و از قول او، به آمریکا اطمینان می‌داده است منافع آن کشور ازسوی رهبر انقلاب تأمین خواهند شد. خواسته خمینی از آمریکائیان این بود که از حمایت شاه دست برداشته و ارتش را با مردم ایران رخ در رخ نکنند. اما نرال هایزر در کتاب خود توضیح می‌دهد چگونه ارتش از اجرای تصمیم هائی که در حضور او گرفته می‌شدند سر باز می‌زد. بنابراین، این جنبش مردم بود که ارتش را مردمی کرد و ارتشیان حکومت بختیار را رها کردند و آن حکومت ساقط شد. درداخل هم نهضت آزادی ونمایندگان خمینی دراطمینان دادن به نمایندگان آمریکا برحفظ منافعشان فعال بودند.
سولیوان سفیر امریکا در ایران در ایام انقلاب گزارشی بتاریخ 8 فوریه 1978 (19 بهمن 1357) یعنی سه روزقبل ازپیروزی انقلاب،  به وزارت خارجه امریکا فرستاده است که گزیده ای ازترجمه آن را در زیر می خوانید.
نهضت خمینی : مراحل بعدی
تاریخ سه شنبه 8 فوریه 1979 تهران
سری
نشر محدود
دستور اجرائی
استمپل
1- کل متن. 2- خلاصه: منبع از طرف نهضت آزادی میگوید بازرگان در نظر دارد کابینه خود را در ماه فوریه در دانشگاه تهران معرفی کند. ................
 ...................................
7. منبع نمیداند که چه کسانی در کابینه خواهند بود. لیست آخر هنوز آماده نیست. (گزارش روزنامه ها در این مورد اشتباه بودند). و شاید تا اوائل عصر این لیست آماده نخواهد شد. منبع میگوید او سعی می کند این لیست را بدست آورد و به ما بدهد. ولی او میخواهد امریکا را از یک امر مطمئن سازد: بنی‌صدر، مشاور خمینی قرار نیست وزیر اقتصاد شود. او با اندوه آشکار گفت که سخنهای بنی‌صدر در چند روز گذشته برای نهضت اسلامی مشکلات شدید بوجود آورده است (1). منبع بصورت محرمانه می گوید که رهبری در نظر دارد بنی‌صدر را متقاعد سازد که به پاریس برگردد زیرا آنجا محیط مناسب تری برای «فعالیتهای روشنفکری» اوخواهد بود. (2)و(3)
سلیوان
توضیح ها:
1. سخنان بنی‌صدر در روزهای اول انقلاب، همه در باره جدائی ناپذیری استقلال از آزادی و لزوم اجرای برنامه استقلال و آزادی در قلمروهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران، بخصوص خارج کردن سرمایه های ایران از بانکهای امریکائی بود. نگرانی آمریکائی ها نه تنها از شخص بنی‌صدر که از جریان استقلال و آزادی وظهور مصدق دیگری در منطقه بود که بامنافع آمریکا در تضاد می‌باشد. پاسخ نماینده نهضت آزادی درجهت رفع این نگرانی آمریکا می باشد که بعدها به حقیقت پیوست.
2. در سند مندرج در "اسناد لانه جاسوسی"، جلد 9، صفحه 45، افسر سیا که مأمور خرید بنی صدر شده بود، گزارش می کند: «بنی صدر و دوستان او قابل خریدن نیستند. ممکن است وقتی بنی‌صدر با یک تذکر کوچک به خارج تبعیدگردد، به پول نیاز پیدا کنند». بدین سان، آنچه در آن سند آمده است، مسبوق به این سند است.
3. درزمان ریاست جمهوری بوش، سه آمریکائی که درظاهربرای چندپرسش قضائی با آقای بنی صدردرمحل سکونت ایشان درحومه پاریس ملاقات کردند وبعدمعلوم شداز دیپلمات های وزارت امورخارجه هستندونه دستگاه قضائی، صحبت خود را باگلگی از ایشان شروع کردند که چرا درمیتینگ های خودش درایران برضد منافع آمریکا سخن می گفته است (البته صحبت های دیگری هم شد و جواب درخورهم ازسوی آقای بنی‌صدردریافت کردند وبه آنها تذکر دادند که حق ندارند درامورداخلی ایران دخالت کنند).
    بنابرسند بالا و اسناد دیگر، آمریکا با حضور بنی‌صدر درحاکمیت جدید مخالف بوده است. این مخالفت بی شک نه تنها باحضوراو دردولت بوده، بلکه با اصل حضوراودرایران بوده است. زیرا نماینده نهضت آزادی لازم می بیند به آمریکائی‌ها قول دهد که اودرکشور نخواهد ماند و از قول خمینی می‌گوید که اورابه فرانسه تبعید خواهد کرد.
    قبل ازهرچیزاماچگونگی تنظیم قانون اساسی برای تأمین منافع آمریکا از اهمیت اساسی برخوردارمی شود. چنان چه مأمور آمریکائی در پاریس، دراین مورد با دکترابراهیم یزدی گفتگو می کند. درصحنه عمل، برای تدوین یک قانون اساسی مطلوب، آمریکا عمله قدیمی خود، مظفربقائی عامل کودتا برضدمصدق باهمکاری آیت الله کاشانی وهمکاردیرینه‌اش حسن آیت را به کار می گیرد. کودتای 28 مرداد32 که به هدف استقراردوباره استبداد و تضمین وابستگی صورت گرفت، این بارهم وظیفه این مهم گویا به حزب زحمتکشان سپرده شده تا قانون اساسی را برای سلطه گری مهیا سازند. به این هدف، حسن آیت که با کمک حزب تازه تأسیس جمهوری اسلامی به مجلس خبرگان راه یافته بود، اصل ولایت فقیه را به آن مجلس پیشنهاد می کند وموفق می شود آن را به کمک روحانیان نزدیک به حزب جمهوری اسلامی به تصویب برساند. تاریخ ایرانی این قضیه را چنین شرح می دهد: "اولین گروه سیاسی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی سخن از ضرورت ولایت فقیه بر زبان راند همین حزب زحمتکشان بود. منوچهر نیرومند یکی از اعضای حزب که از دوستان سید حسن آیت و دوستداران مظفر بقایی است داستان را چنین تعریف می‌کند: «آنچه موجب شد برخی افراد به این تصور دامن بزنند که دکتر بقایی عامل گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی بود پیش‌نویسی بود که از طرف حزب زحمتکشان به مجلس خبرگان قانون اساسی پیشنهاد شد». در این پیش‌نویس قید شده بود که علما نباید مانند مشروطه‌ سرشان کلاه برود و قدرت را به روشنفکران واگذار کنند بلکه باید فقها بر دیگران ولایت داشته باشند و در واقع حزب زحمتکشان احیاگر شکاف مشروطه و مشروعه شد". به این ترتیب، سلطه گران موفق شدند ناظر اولین ضربه بر پیکر انقلاب باگنجانده شدن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی باشند.
    به این ترتیب اولین مرحله ازکودتا برضد انقلاب به آسانی ودرمیان هیجانات انقلابی مردم انجام پذیرفت. مرحله بعدی که هدف غالی سلطه گران بوده و هست، بنابرماهیت جامعه ایرانی، مشکل تر به نظر می رسد وآن پذیرش سلطه، یعنی هدف قراردادن استقلال می باشد. اولین اقدام برای این مرحله واردکردن عملی ایران درروابط قوا با ابرقدرتها می باشد تا با ایجاد برخورد، قبول سلطه را میسروناگریز بنمایانند. حمله به سفارت آمریکا وگروگانگیری نقطه شروع حمله به استقلال بود که در پوشش عده‌ای دانشجو و خط دهی موسوی خوئینیها، باهمکاری پاسداران انجام گرفت. من خاطره ای ازموسوی خوئینیها دارم که لازم می بینم دراینجا بنویسم شاید مورداستفاده کسانی که درباره گروگانگیری تحقیق می کنند قرار گیرد. زمانی که خمینی در پاریس بود، موسوی خوئینیها به من گفت که به دنبال یک آپارتمان در یک برج می گردد. ازاتفاق یکی ازنزدیکان من به ایران رفته بود و آپارتمانش خالی بود. اورا به آنجا بردم، آپارتمانی که در طبقه هشتم قرارداشت. پنجره را بازکرد و برج ایفل ازفاصله زیاد به چشم می‌خورد. پرسید می گویند امواج رادیو و تلویزیون فرانسه از برج ایفل فرستاده می‌شوند. گفتم آری بالایش آنتن است. پرسید درطبقات بالاتر نمی‌توان آپارتمانی پیداکرد؟ به شوخی به او گفتم مگر بی‌سیم داری؟ ناگهان درهم فرورفت و نگاهی معنی‌دار به من کرد واز آپارتمان خارج شد. دربین راه هرچه بااوصحبت کردم، کلمه‌ای جواب نمی داد و ساکت ماند. من به این عکس‌العمل او مشکوک شدم اما به دلیل این که شک ذهنی بود، آن زمان،  باکسی در این مورد صحبت نکردم. اما همیشه نگران بودم ازاین که او صدمه‌ای به انقلاب وارد آورد. سردار مشفق از مسئولان امنیتی کشوردریک سخنرانی در پاییز سال ۱۳۸۸ در مشهد که در جمع تعدادی از روحانیان وکارگزاران ایراد کرد گفت: "موسوی خویینی‌ها در جریان انقلاب، از ابتدا تاکنون، تمام اقداماتش مشکوک می‌باشد. ایشان، براساس اسناد و مدارکی که ما در اختیار داریم، بی‌شک مرتبط با سرویس های جاسوسی بیگانه می‌باشد. نقش موسوی خویینی‌ها در تسخیر لانه‌ی جاسوسی حایز اهمیت و بررسی می‌باشد". وی ادامه میدهد: " جالب اینجاست که امروز در دانشگاه های امنیتی آمریکا و غرب، برای دانشجویان اینگونه تفسیر می‌کنند، که یکی از شگردهای ما برای دولت هایی که برعلیه ما بر سر کار می‌آیند و برای اینکه مجددا دولتهای وابسته به خود را در آن کشور مستقر نماییم این است که به عوامل خود در آن کشور دستور می‌دهیم که به سفارت های ما در آن کشور حمله بکنند و آن را تسخیر کنند، ما سپس به بهانه‌ی اینکه سفارتخانه بخشی از خاک کشور ماست و اکنون مورد تجاوز قرار گرفته، به آن کشور لشکرکشی می‌کنیم و با این کار، آن نظام مورد نظر خود را در آن کشور مستقر خواهیم کرد". به این ترتیب، او تأیید می کند که گرگانگیری در آمریکا طراحی شده بوده. همانطور که همه آگاهند، گروگانگیری صدمات زیادی به کشور وارد آورد به خصوص ازجنبه اقتصادی که قابل ارزیابی نیست. اما قبل از گروگانگیری، ازجنبه اقتصادی، حمله به استقلال ازسوی تازه به قدرت رسیده ها شروع شده بود. نه تنها مدیران واحدهای تولیدی را اخراج یا فلج کردند، بلکه از ایجاد فعالیت های تولیدی جدید ممانعت می کردند. خودمن از نزدیک شاهد این تجربه بودم و احتیاجی به نقل آنها نیست زیرا وضع موجود اقتصادی خود، شاهدی برآن است.
انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب بنی‌صدر با اکثریتی قاطع، سلطه گران داخلی و خارجی را به جد، نگران کرد. این بارهم حسن آیت دبیر سیاسی حزب جمهوری اسلامی به تکاپو می افتد. باتوجه به قول هائی که ابراهیم یزدی و نماینده نهضت آزادی از قول خمینی به آمریکائی ها داده بودند، رئیس جمهورشدن بنی صدربه مثابه مخالفت بامنافع آمریکا درمنطقه تلقی شده و با وادارکردن صدام حسین به حمله به ایران که زمینه آن باگروگانگیری فراهم شده بود عملا واردتقابل با انتخاب مردم شدند. به این ترتیب، رئیس جمهور در دو جبهه داخلی و خارجی می‌بایستی می‌جنگید.  
    تهاجم داخلی به رئیس جمهوربدون توجه به حضورارتش دشمن درداخل کشورودرمرزها هیچگونه توجیهی نمی توانسته داشته باشد. سابقه ندارد که درزمان جنگ، گروهی بتوانند آزادانه این همه تهاجم و کارشکنی نسبت به فرمانده کل قوا و درعین حال منتخب ملت سازماندهی کنند، الا به استناد سازش پنهانی با امریکا (اکتبر سورپرایز و ایران گیت). سازش کنندگان بنحوی بی سابقه در ایران، از میان برداشتن بنی‌صدر مقدم بر دفاع از کشوراعلام می‌کرند و می‌گفتند: نصف ایران برود از آن بهتر است که بنی‌صدر پیروز بشود. این تهاجمات از سوی حزب جمهوری اسلامی و روحانیان حامی آن، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب توده و... درواقع برضد آمال مردمی بود که تازه از تلاش پیروزی انقلاب خود خلاص شده، باشهامت و شجاعت و ازخودگذشتگی به دفاع از کشورشان مشغول بودند. تمرکز این تهاجمات در حزب جمهوری اسلامی و شخص حسن آیت جمع بود. این تلاش ها برضدمنتخب مردم چیزی نبودجزادامه کودتای 28 مرداد 32 وسرکوب جریان استقلال و آزادی که در هردوکودتا، غیرازانگلیس، سلطه گر آمریکا و بخشی از روحانیت همدست آن جنایات بودند. معین فر در تاریخ 31/03/1390 به سایت تاریخ ایرانی می گوید: واقع امر اين است كه تعارض اصلی بنی صدر با بهشتی نبود، با باند مظفر بقايی بود كه در داخل حزب جمهوری اسلامی قدرتی به دست آورده بودند.
حسن آیت معرف خطی است که حافظ نامرئی منافع ابرقدرت ها در ایران می باشد. معرف کسانی است که مادامی که یک قدرت خارجی را یار خود حس می کنند، برای رسیدن به قدرت دست به تخریب بزرگان و خدمتگزاران می‌زنند، وقتی آن ابرقدرت به اهدافش رسید، به دلیل نداشتن شخصیتی مستقل و خودساخته وبه خصوص خیانت، مطرود جامعه خود می‌شوند. اینان همان سرنوشت را پیدا می کنند که آیت الله کاشانی ومظفربقائی بعداز کودتای 28 مرداد پیداکردند. حسن آیت که دنباله و امتداد آنها بود، درخدمت سلطه گران داخلی و خارجی برضد استقلال و آزادی هر چه توانست کرد و خود راقربانی خیانت کرد. حسن آيت خصومت آشكار و آشتی ناپذيری با روشنفكران ملي و ملی – مذهبی داشت و آ نرا هرگز پنهان نكرد. او هر هفته پنج شنبه ها  به قم و به جامعه مدرسين می‌رفت و درسي به نام " تاريخ معاصر" می‌داد، او در اين سخنرانی‌ها و درس‌ها به دكتر مصدق حمله و گاه توهين می كرد. به پاس شرکت در کودتای 28 مرداد، حسن آیت به خدمت نظام شاهنشاهی در آمده بود. احمدسلامتیان درباره رد صلاحیت آیت درمجلس اول می‌گوید: ... دانشجويانی كه در مبارزات 1340 و41 و 42 و43و 44 دانشگاه تهران شركت داشته اند می‌دانند كه پس از تحريم روزنامه اطلاعات توسط دانشجويان كه به صورت ارگان تبليغاتی و امنيتی دولت عمل می كرد، روزنامه اطلاعات برای مقابله با اين عمل به بازی سياسی ديگری متوسل شد و بحث آزاد دانشجو درست كرد. در اين بحث آزادها كه در انجمن بانوان و دوشيزگان ايران تشكيل می‌شد، افرادی نظير خسروانی، ارسنجانی، خانلری، علی امينی ،ازغندی نامی(از شكنجه گران معروف ساواك) شركت می كردند. در اين بحث آزادها انواع و اقسام فحاشی ها به دانشجويان مبارز می‌شد و..... گرداننده اين بحث آزادها جوانی بود به نام حسن آيت، ........ سلامتيان در پايان ساير اتهامات آيت نظير تدريس انقلاب سفيد در مدارس تهران، حضور و غياب در دانشگاه در روز اعتصاب عمومی دانشجويان و دفاع از كتاب مأموريت برای وطنم و توهين به دكتر بهشتی را برشمرد (انقلاب اسلامی 02/05/59). هنگام رأی گیری، سيد محمد موسوی خوئينی‌ها، مسئول گروگانگیری سفارت آمریکا گفت: برای اينكه ثابت كنم كه شايعه تهديد از سوی بعضی ها در مجلس وجود ندارد اين رأی[موافق با آيت] را برای مخالفت با شخص بنی‌صدر مي‌اندازم. محمد جواد حجتی كرمانی نيز گفت: به نام مردم و به عنوان تقويت رئيس جمهور، مقام دوم مملكت رأی مخالف[به آيت] ميدهم. قبل از آن، هنگامی كه دكتر آيت تقاضای رأی علنی كرده و پذيرفته شد، حجت الاسلام انواری بلند شد و گفت رأی علنی نگيريد زيرا عده ای ما را تهديد ميكنند كه اگر رأی مخالف بدهيد، چنين و چنان خواهيم كرد و سرانجام ايشان در همان جلسه طی يادداشتی به رئيس مجلس استعفای خود را تقديم رئيس مجلس نمود و از نمايندگان خداحافظی كرد (انقلاب اسلامی ،4/5/59).
    به این ترتیب مجلسی ساختند تا بتوانند باآن، منتخب مردم را یا جذب و اگر نشد، برضداوکودتا کنند. دو نوار ضبط شده از حسن آیت منتشر شد که در آنها او به صراحت ازاین امر سخن می گوید که اعترافی آشکار از قلابی بودن مجلس می‌باشد. او در این نوار می‌گوید: گفتيم برنامه طولانی است، ما بايد برنامه طولانی داشته باشيم، بله من حدسم اين است كه بنی‌صدر خيلی دوام نمی آره، گرچه من تلاش می كنم كه برای چهارسال آينده دوام بياره، لااقل يك مدتی ما وقت داشته باشيم برای اين كه خودمان را بهتر بشناسيم مجلس كه بيايد يك ارگان انتخابی است و به اين عنوان می‌تواند بايستدمقابل رئيس جمهور، خواهد ايستاد، اگر بخواد راه كج بره اينه كه خودش را ساقط ميكند، ما كوشش می كنيم به آن حادی نشه كارش فعلاً  كه ساقط بشه. اما اگر هم خوب حاد شد بايد آمادگی داشته باشيم، در هر لحظه كه جلويش را بگيريم  ... حالا هم هميشه اگر ما هی نعره بكشيم كه خوب بنی صدر فلان ولی راه حلی برای مسئله نداشته باشيم ميماند، می ماند تا آمريكا، مثلاً بيايد جلويش را بگيرد ...(انقلاب اسلامی -16و14/01/59). او آشکارا می پذیرد که مخالفتش با رئیس جمهور به نیابت از آمریکا می‌باشد. اودرمقام دفاع از سخنانش در نوار وعلت پخش آن، ازجمله می گوید: "...... هدف ديگر آ نها اين است كه چون من باعث به تصويب رسيدن اصل ولايت فقيه بودم ميخواهند از من انتقام بگيرند".
به این ترتیب، جریانی درخط آمریکا، یعنی مخالف استقلال و آزادی تحت پوشش دین درایران تشکیل می‌شود. احمد کاشانی، فرزند آیت الله کاشانی، از اعضای حزب زحمتکشان و از نزدیکان مظفر بقائی می‌گوید: "....جالب آن است كه بعد از حذف آقای جلال الدين فارسی، جامعه مدرسين حوزه علميه قم كه بالغ بر 42 نفر بودندمنهای 2 نفر همگی ازآیت حمايت كردند"(رجاء نيوز11/5/90). علی جنتی عضو حزب جمهوری اسلامی درخاطرات خود می نویسد:  "من با آقای (آیت الله) قدوسی ارتباط نزديك داشتم. يك روز به ايشان گفتم چرا بنی‌صدر و قطب زاده را در شورای انقلاب راه داده اند؟ اگر وضعيت اين ها را نميدانستند، حداقل از كسانی كه در خارج بودند سؤال می كردند. آقای هاشمی رفسنجانی خبر دارد كه اين‌ها آدم های مذهبی و دينی و شايستهِ اطمينان نيستند. بعد هم مسايلی را كه درباره  بنی‌صدر می دانستم، از نوع تفكر و نحوه زندگی خانوادگی، برای ايشان توضيح دادم. ايشان گفت كه آقايان هم دل خوشی از آن ها ندارند". انتصاب روحانیان در خط بهبهانی و کاشانی (آقایان)، ازسوی خمینی به مناصب دولتی قوام این جریان را ایجاد، و حمایت پنهانی سلطه گران ازآن، آن را تثبیت نمود. درهمان نوارها حسن آیت باقوت قلب می گوید: "هيچكاری نميتواند بكند با اين قانون اساسی با اين شورای انقلاب با اين امام مقابلش نگه داشتيم و گفتيم اوضاع از چه قرار است هيچ كاری نمی‌تواند بكند يعنی هرچه بخواهد سر و صدا كند باعث می شود روزبه روز ضعيف تربشود".
    بازوی سیاسی و اجرائی این جریان، یعنی حزب جمهوری اسلامی تدارک عزل منتخب مردم را دردست می گیرد. طرح مسئله عزل رئيس جمهور از مقامش توسط مجلس قلابی، كه ابتدا توسط سيدحسن آيت عضو شورای مركزی حزب مطرح شد ديگر اعضای حزب جمهوری اسلامی نيز مسئله عزل او را مطرح می ساختند.. سيدمحمد خامنه ای از اولین کسانی بود که پیشنهاد عزل منتخب مردم را مطرح کرد، اما مورد ديگر موضع گيری عبدالحميد ديالمه نماينده مردم مشهد در مجلس، عضو حزب جمهوری اسلامی و مخالف سرسخت بنی‌صدر بود که اورا آماده برای عزل شدن دانست. دوست صميمی آيت، جلال الدين فارسی، و برخی ديگر از اعضای حزب جمهوری چون رحمان استكی و برخی اعضای سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی كه درمجلس حضور داشتند، بطورعلنی تلاش هايی در مخالفت با رئيس جمهورداشتند. و بسياری ديگر بصورت محفلی و غيرعلنی با ايشان مخالف بودند. به این ترتیب تدارکات کودتا آماده شد و این جریان موفق شد استقلال و آزادی را باردیگرهدف قرار دهد و کشور را ازرشد بازدارد وفساد را گسترش دهد.
    این جریان که بالطبع انسان‌های فاسد و بی‌اخلاق ایجادش می‌کنند، با افسوس فراوان نه تنها ضعیف نشده، بلکه باکمک  سانسورواعمال خشونت نسبت به خدمتگذاران مردم و به خصوص پراکندگی کنشگران دسته اخیر، تقویت هم شده است. به طوریکه سلطه گرانی که منتقد سخنان اولین رئیس جمهور بودند، اکنون شاهد کدخدا خواندشان از سوی رئیس جمهورکنونی می باشند. این امر مشوق اصلی سلطه جویانی نظیر ترامپ است که با اعتماد زیاد برضد مردم و حقوق آنها ازهیچ کوششی دریغ نکند وهرروز را به امید خم کردن کمرملت ایران سپری کند. درجریان کودتای 28 مرداد، ازدوشریک کودتا، یعنی روحانیان وسیاسیون، روحانیان وابسته کنار گذاشته شدند که در پی آن، عمرحاکمیت کودتا چندان طول نکشید و به انقلاب انجامید. اما در جریان کودتای خرداد 1360، دو خط کودتاچی طی چهل سال گذشته درکناروبا همکاری یکدیگرنظام ولایت فقیه را دراین مدت، البته بازهم به سود جریان سیاسی وابسته، پابرجا نگه داشته اند. جریان اخیر روز به روز به زیان روحانیان درحال تقویت می باشد. تنها کنشگرانی که به آسانی در کشور برضدمقامات، به خصوص روحانیان درکمال آزادی فعالیت می کنند دراین جریان قراردارند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر